کد خبر : 8295
تاریخ انتشار : جمعه 2 ژوئن 2023 - 18:27

سیمای تاریخی و ظاهری دوشهر تاریخی وزوان و میمه حادثه ای حماسه آفرین و نتیجه آن گاهی پیروزی ، شور و حیات و شوق زندگی و گاهی مرگ و هلاکت ، که کندن قنوات تاریخی وزوان و تاریخی مزدآباد میمه که نتیجه آن باغهای رنگارنگ ، آبادی و آبادانی ، زندگی و حیات ، شوق و شعف ، زیبائی و هنر بوده ، از بی مهری مسئولین و اربابان قدرت ، درحال سوختن است.

سیمای تاریخی و ظاهری دوشهر تاریخی  وزوان و میمه حادثه ای حماسه آفرین و نتیجه آن گاهی پیروزی ، شور و حیات و شوق زندگی و گاهی مرگ و هلاکت ، که  کندن قنوات تاریخی وزوان و تاریخی مزدآباد میمه  که نتیجه آن باغهای رنگارنگ ، آبادی و آبادانی ، زندگی و حیات ، شوق و شعف ، زیبائی و هنر بوده ،  از بی مهری مسئولین و اربابان قدرت ، درحال سوختن است.

سیمای تاریخی و ظاهری دوشهر تاریخی وزوان و میمه حادثه ای حماسه آفرین و نتیجه آن گاهی پیروزی ، شور و حیات و شوق زندگی و گاهی مرگ و هلاکت است. در این بیابانهای شوق سوز و کفه های طبیعت بی زینهار ، زندگی با مرگ درگیر است . گاهی مرگ پیروز شده ، اما

قنات - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سیمای تاریخی و ظاهری دوشهر تاریخی وزوان و میمه حادثه ای حماسه آفرین و نتیجه آن گاهی پیروزی ، شور و حیات و شوق زندگی و گاهی مرگ و هلاکت است. در این بیابانهای شوق سوز و کفه های طبیعت بی زینهار ، زندگی با مرگ درگیر است . گاهی مرگ پیروز شده ، اما یک جای دیگر زندگی حیات یافته و هنرها شکوفه شده که نتیجه آن کندن قنوات در همین بیابانها بوده و حاصل آن سبزه بوده و باغهای رنگارنگ ، آبادی و آبادانی ، زندگی و حیات ، شوق و شعف ، زیبائی و هنر ، در این منطقه دل سوخته از بی مهری مسئولین و اربابان قدرت .

معرفی شهر وزوان

شهر وَزوان در منتهی‌الیه شمالی استان اصفهان و در ۳۳ درجه و ۲۴ دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ۵۱ درجه و ۱۱ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد. این شهر از شمال به شهر میمه و از شرق به کوه‌های کرکس از بلندی فلات مرکزی ایران محدود است و از جنوب به شاهین شهر و از غرب به شهرستان‌های گلپایگان و نجف آباد محدود می‌شود. فاصله شهر تا اصفهان ۸۵ کیلومتر و تا شاهین شهر ۷۰ کیلومتر و تا تهران ۳۱۴ کیلومتر می‌باش.

وَزوان در دشتی نیمه هموار در میانه دشت جلگه‌ای میمه واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا حدوداً ۲۰۰۰متر می‌باشد. موقعیت جغرافیای شهر موجب شده که این شهر دارای تابستان‌های گرم و خشک و زمستان‌های سرد و خشک باشد.

مساحت این شهر ۵۴۸ هکتار و جمعیت این شهر بالای ۷۰۰۰ نفر است.

از نظر هویت شهر، شهر از دیدگاه تاریخی یکی از شهرهای قدیمی استان بوده که متأسفانه بسیاری از جلوه‌ها و نمادهای باستانی از جمله آتشکده معروف وَزوان و بسیاری از ابنیه و قلاع قدیمی خود را بر اثر بی‌توجهی مسئولین از دست داده‌است.

امروزه بهترین و معتبرترین سند قدمت این شهر گویش محلی مردم که یکی از زبانهای مستقل و فعال قبل از اسلام در نواحی مرکزی ایران بوده و بیشتر لغات و اصطلاحات آن از لغات پهلوی اشکانی و ساسانی، اوستایی، فارسی دری و لغات دخیل ترکستانی و عربی تشکیل شده‌است.

این شهرستان دارای شخصیت‌های ممتاز و روحانیون برجسته و علماء طراز اولی بوده که برخی از ایشان در جهان اسلام نیز از شهرت چشمگیری برخوردارند. معروفترین ایشان مرحوم آخوند عبدالکریم گزی مؤلف کتاب تذکره القبور، ملامحمدنقی گزی و ملا مهدی گزی و ملا محمد باقر معروف به ابوالفقراء صاحب کتاب کنزالفقراء و شعراء معروفی چون جنتی گزی و درویش عباس گزی با بیش از ۱۳ هزار بیت از اشعار گوناگون با زبان گزی و هنرمندان چون رزاقی گزی در شهر گز زندگی می‌کرده‌اند.

پیشینه شهر وَزوان

در کتب تاریخی، شهر وَزوان به نام‌های راجان و واجان آمده‌است.[نیازمند منبع] وَزوان با پسوندِ وان به معنی چشمه و محل آب، مقسّم آب و محل تقسیم آب است.[نیازمند منبع] در کتاب فرهنگ دهخدا در مورد شهر وَزوان، وجه تسمیه شهر وَزوان به معنی وزیدنِ باد یاد شده‌است.[نیازمند منبع]

از بقایای آثار تاریخی در دوره‌های تاریخی هسته اولیه شهر وَزوان نشانگر آن است که این منطقه از قرن دوم و سوم هجری به بعد مسکونی و آیاد بوده‌است. پس از پیدایش اسلام و از رونق افتادن آتشکده‌ها، مردم ساکن قلعه مستقر در تپه‌های شمال شهر فعلی (هسته اولیه شهر وَزوان) آنجا را رها کرده و در غرب قلعه باستانی، شهر نوین وَزوان را پایه‌گذاری نمودند.[نیازمند منبع] درتپه‌های شمال شهر وَزوان محل مسکونی بزرگی بوده‌است که به دلایل نامعلومی تخریب گردیده‌است.

کشاورزی

کشاورزی شهر وَزوان در گذشته معروف بوده‌است. وجود قنوات متعدد در منطقه حاکی از سابقه طولانی و پرتحرک مردم در امر کشاورزی است. لیکن به واسطه خشک سالی‌های متوالی ونیز به واسطه عدم نگهداری و لایروبی بموقع، قنوات این شهر دچار کم‌آبی و رکود کشاورزی و از بین رفتن باغات و در نتیجه روی آوردن کشاورزان به شهرها وتغییرشغل آنهاراسبب شده‌است. محصولات عمده کشاورزی آن که به‌طور مختصر تولید می‌شود شامل:غلات، گندم و جو، صیفی جات، زرشک، گل محمدی و… می‌باشد. از محصولات سر درختی می‌توان به پرورش درختانی نظیر، بادام، به و… اشاره نمود.

صنایع و مشاغل

از صنایع این شهر می‌توان سنگبری، قلم زنی، معرق کاری و کشاورزی و دامداری را نام برد که بیشتر کارخانه‌های سنگبری در شهرک صنعتی نگین وَزوان قرار دارند.

آسیاب‌های محدوده وَزوان

آسیابِ بان (آر بان): که در ابتدای زمین‌های کشاورزی وَزوان قرار داشت و آب قنات بزرگ وَزوان مشغول به کار بوده.

آسیابِ علی (آر علی): با فاصله حدود ۵۰۰ متر از آسیاب بالا قرار داشت و با آب قنات بزرگ وَزوان که س از عبور از آسیاب بالا به این آسیاب می‌رسید کار می‌کرده.

آسیابِ چاله‌مشته (آر چال‌مشته): واقع در نزدیکی ضلع شمالی استخر فعلی حاجی‌آباد که این آسیاب هم با آب قنات بزرگ وَزوان کار می‌کرده.

آسیاب کاسه (آر کاسه): واقع در خیابان حافظ که با آب قنات قاسم‌آباد دایر بوده و به دلیل گود بودن و کاسه مانند بودن آن آن را آسیاب کاسه می‌نامیدند.

آسیاب رئیس (آر رئییس): واقع در جنوب رودخانه شهر وَزوان که فقط در فصل زمستان با آب قنات بزرگ وَزوان دایر بوده و در فصول دیگر فعال نبوده ـدلیل فعال بودن استفاده از آب‌های هرز زمستانی بوده)

آسیاب دولت‌آباد (آر دولت‌آباد): واقع در محدوده قنات خسروآباد و متعلق به خسروآباد.

آسیاب قرقره (آر قرقره): متعلق به قنات ونداده که در محدوده پاقلعه یا تپه تاریخی واقع بوده

قلعه‌های تاریخی شهر وَزوان

  • قلعه دهنو: در انتهای خیابان امام خمینی واقع بوده که به محله دهنو معروف می‌باشد. در قدیم دارای ۸ برج بوده که ساکنان محله دهنو در این قلعه سکونت داشته‌اند و در مواقع اضطراری با بستن دروازه‌های آن از خود محافظت می‌کرده‌اند که در حال حاضر دو برج آن هنوز پابرجاست.
  • قلعه بزرگ وَزوان: که مشتمل بر دیوارهای دورتادور شهر فعلی وَزوان (محله بالا) و قریب به ۹ برج و چندین دروازه بوده که در حال حاضر فقط سه برج آن پابرجاست (در بافت قدیمی شهر).
  • قلعه اَعظمی‌ها: که در مرکز شهر واقع شده و مسکونی می‌باشد و تمامی برج و باروهای آن سالم و پابرجاست.

قنات‌های شهر وَزوان

  • قنات بزرگ و تاریخی وَزوان: که با ساختار کاریزهای دوطبقه و سد منحصر به فرد زیرزمینی ساخته شده از ساروج و به جای مانده از دوران ساسانیان است. این قنات در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و جزء لیست پیشنهادی ثبت در یونسکو نیز می‌باشد.
  • قنات حاجی‌آباد: مظهر این قنات از شمال شهر وَزوان شروع و تا انتهای زمین‌های کشاورزی در دو رشته به طول تقریبی ۱۵۰۰ متر قرار دارد.

دیگر آثار تاریخی

کاروانسرای عباسی رباط آغا کمال وَزوان

واقع در مراتع قسمت شرقی وَزوان (رباط آغاکمال) که یکی از کاروان سراهای باقی‌مانده از ۹۹۹ کاروانسرای بنا شده در عصر شاه عباس صفوی است.

برج میل

در جنوب وَزوان قرار داشته و به گفته قدما قلعه‌ای در این محل واقع بوده که برجی از آن بر جای مانده بوده و در حال حاضر دیواره‌هایی از این برج باقی‌مانده که گویای وجود این قلعه است.

قلعه حَنبل

در قسمت شمال شرقی وَزوان واقع بوده و محل فعلی آن به پا قلعه معروف است. این قلعه متعلق به حَنبل، حاکم وَزوان در زمان امام محمد باقر بوده و پیش از آن نیز آتشکده‌ای (آتشکده وَزوان) در محل این قلعه دایر بوده‌است.

قبرستان قدیمی وَزوان

در این قبرستان آثاری از قبور زرتشتیان باستان وجود دارد که سنگ قبرهایی از آنان به جای مانده ولی قسمتی از آن در طرح خیابان جنب آن قرار گرفته و قبور زیادی از آن تخریب و از بین رفت؛ ولی با این حال هم اینک نیز شواهدی از آن موجود است.

حمام تاریخی وَزوان (حمام میرزا اَبوتراب وَزوان)

مشتمل بر دو حمام زنانه و مردانه بوده‌است.

علمی و دانشگاهی

دانشگاه پیام نور مرکز وَزوان

یکی از مراکز نسبتاً قدیمی دانشگاه پیام نور است که مهر ماه ۱۳۷۱ در رشته مدیریت دولتی و جغرافیا که از طریق کنکور سراسری پذیرفته شده بودند فعالیت آموزشی خود را آغاز نموده‌است. اکنون پس از قریب به ۱۸ سال از عمر این دانشگاه، شاهد پیشرفت‌های قابل توجهی در حوزه‌های آموزشی، عمرانی، فرهنگی و پژوهشی می‌باشیم. در حال حاضر این دانشگاه جمعاً با ۲۱ رشته تحصیلی و ۳۰۰۰ نفر دانشجو مشغول به ادامه فعالیت است.

گویش مردم وَزوان

در حاشیه کویر و در میان سرزمین‌های نشسته بر سینه کویر می‌توان مردمی را یافت که با گویش‌هایی نزدیک به این گویش تکلم می‌کنند. برخی، از این گویش و گویش‌های مشابه آن به عنوان گویش‌های میانی ایران نام می‌برند.این گویش‌ها به مرحله زبانی نسبتاً یکپارچه‌ای بازمی‌گردند که با نوآوری‌های مشترک بسیاری، از مرحله زبانی پیشین جدا شده‌است. مرحله پیشین این زبان‌ها همان زبان مادر هند و ایرانی است که در نتیجهٔ پیوندهای نزدیک زبان‌های ایرانی و هند و آریایی، به عنوان زبان بازسازی شده‌ای که تنها تفاوت‌های گویشی اندکی از خود نشان می‌دهد به دست می‌آید.

برخی گویش مردم وَزوان را راجی یا رایجی نیر می‌نامند. در حال حاضر مردم نواحی برخوار و میمه، دلیجان، نائین، اردستان، جوشقان قالی، خمینی شهر، نطنز، جرقویه وزردشتیان یزد و کرمان تا حدودی در محاورات خود از گویش‌هایی نزدیک به این گویش استفاده می‌کنند و می‌توان نتیجه گرفت که در دورانی پیش از اسلام در این نواحی به یک زبان تکلم می‌شده و به مرور و با تشکیل سرزمین‌های مستقل، زبان مذکور به گویش‌های مختلفی که امروزه تعدادی از آن‌ها باقی است تقسیم شده و در طی سالیان دراز این گویش‌ها از مبدأ خود فاصله گرفته و به این وضع درآمده که مثلاً در منطقه‌ای مثل میمه چند گویش متفاوت و تقریباً نزدیک به هم وجود دارد و مردم هر شهر و روستایی به گویشی مجزا از سایر شهر و روستاهای منطقه سخن می‌رانند.
منبع : ویکی پدیا

سیمای تاریخی شهر میمه  
بدون شک ، قومی که از شمال فلات ایران به سمت جنوب مهاجرت کرده از نژاد آریائی بوده اند که در سرزمین گسترده و پهن ایران پراکنده شده ، قسمتی به سمت نواحی مرکزی جلگه فعلی ایران رفته و بسته به محل جغرافیائی در نواحی مستعد کشاورزی سکونت گزیده اند و قسمتی نیز به سمت غرب جلگه فعلی ایران با همان مشخصات جغرافیائی ، مهاجرت و سکونت گزیده اند .
قومی که درناحیه مرکزی ایران پراکنده شده اند درکتب تاریخی به همین نام یعنی قوم ناحیه مرکزی خوانده می شوند . ناحیه مرکزی ، ناحیه نسبتاً وسیعی است که در اطراف رشته کوه کرکس و به ویژه در قسمت غربی آن و در حاشیه کویر مرکزی ایران واقع است . در شمال از شهرستان دلیجان گرفته تا جنوب به یزد و نواحی اطراف آن منتهی می شود . گر چه مهاجران غربی جلگه فعلی ایران با افراد ناحیه مرکزی مشترکات بسیاری دارند ولی روشن است که از همان نخست مسیرهای مهاجرت این قوم تازه وارد در کنار رشته کوههای بزرگ و نسبتاً بزرگ از هم فاصله گرفته و پراکنده شده و از استان کردستان ، کرمانشاه ، لرستان ، ایلام تا نواحی چهارمحال و بختیاری سکنا گزیده اند .ناحیه مرکزی ، شامل شهرها و روستاهای متعددی می شود که از شمال به جنوب می توان از نواحی زیر نام برد :
شهرستان دلیجان ، روستاهای قالهر ، جاسب ، ویدوجا ، ویدوج ، نراق ، ازوار ، برزک ، تجره ، پنداس ، ورکان ، آزران ، آرنجن ، میمه ، جوشقان قالی ، کامو ، کلوخ ، قهرورد ، گلستانه ، کج گون ، وزوان ، رباط آغا کمال ، چغاده ، مراوند ، حمزاوه ، ازون ، زیاد آباد ، ونداده ، ابیانه ، الزگ ، جوینان ، چوکان بعضی روستاهای گز و برخوار ، جوشقان ورزنه ، نائین ، ورزنه گاو خونی ، اژیه ، بافران ، زواره ، مهاباد ، بادرود ، کوهپایه ، اردکان ،  اردستان ، نطنز و روستاهای تابعه .
زبان مردم تمام این مناطق و زردشتیان استان یزد ریشه مشترک دارد و از زبان اوستائی و فارسی باستان نشات گرفته است . در گذشته منطقه ای که اکنون “میمه” نامیده می شود – در فلات مرکزی ایران ، بین استان اصفهان و استان مرکزی – چون در دامنه شرقی کوههای زاگرس و دامنه غربی رشته کوه کرکس قرار داشت ناحیه آب خیز و جلگه حاصلخیزی بوده و در بسیاری از نقاط این منطقه بخصوص در قسمت شرق آن رودها و چشمه های بسیاری جاری بوده است  نظیر چشمه کامو ، چشمه بزرگ جوشقان قالی ، چشمه های حمزاوه ، ابیانه و غیره که هم اکنون نیز بعضی از آنها در مناطق کوهستانی نظیر چشمه کامو جاری است .
در گذشته سطح ایستایی آبهای زیرزمینی در دشت میمه در بعضی نقاط آنقدر سطحی و بالا بود که کودکان با کندن خاک زمین که برای تفریح و بازی انجام می شد چشمه می یافتند و در عالم کودکانه خود مالک می شدند و این یکی از بازیهای مرسوم و موجود این منطقه بشمار می رفت .

 
به هر صورت از یک طرف به لحاظ موقعیت نسبتاً مسطح منطقه ، حاصل خیزی دشتهای گوناگون آن و وجود چشمه سارها و از طرف دیگر به خاطر سوق الجیشی بودن منطقه که گذرگاهی چهار سویه به سمت شمال ، جنوب ، شرق و غرب داشته – راههای موجود در سطح منطقه این نکته را تائید می کند – عده ای از افراد قوم مذکور در این منطقه سکنا گزیده اند .
در گذشته های دور و نزدیک این منطقه در حکم گلوگاه ارتباطی بین شمال و جنوب ، شرق و غرب فلات ایران بوده و آثار راههای موجود در گذشته هنوز هم در منطقه باقیست . از جمله راه معروف به درشکه که شمال کشور را به جنوب متصل می کرده ، از شمال منطقه میمه می گذشته ، راه فریدون به گلپایگان ( از فارس تا همدان ) ، راه اصفهان به کاشان و نواحی حاشیه کویر تا استان خراسان ، راه اصفهان به قم ، شاهراه صفویه * ( راه ارتباطی بین شمال و جنوب کشور ) همچنین راه های مال رو فراوان که از مهمترین آنها راهی بوده که جاده معروف ابریشم را از طریق سمنان به کاشان ، میمه و به سمت غرب کشور تا مرز عراق وصل می کرده است و تا شهر کربلا ادامه داشته است.
*( شاهراه صفویه از اصفهان به چال سیاه ، علویجه ، علی آباد ، ونداد ، رباط آغا کمال ، روستای سه ، قهرود ، گبرآباد و کاشان و تا … آستارا می رسید.
* راه فریدون به گلپایگان : از همدان به اراک ، گلپایگان ، میمه ، ازون ، علی آباد ، عربستان ، علویجه و … فریدن تا تخت جمشید ادامه داشته است . راهی که اسکندر از آن گذشته است . )
طبق بررسیهای انجام یافته نخستین فردی که در این منطقه نامی از وی به ما رسیده فردی بنام بهمن (۱) بوده که از سرداران سپاه هخامنشی است .ساکنان اولیه این ناحیه همان سپاهیان هخامنشی بوده اند که برای ارتباط بین جنوب و غرب ( فارس و بیستون ) از این ناحیه بعنوان پست حفاظت دولتی استفاده می کرده اند . بعدها این منطقه بصورت یک اردوگاه بزرگ دولتی در آمده که قسمتی از سپاهیان بهمن ابن اسفندیار در آن بطور دائم اقامت یافته اند . وجود سطح وسیعی از دشتهای جلگه ای و مرغوبیت خاک کشاورزی منطقه از یک سو ، عدم کفایت چشمه سارهای منطقه و خشکسالی احتمالی ، سپاهیان بهمن را بر آن واداشته تا بخاطر جبران کمبود آب و افزایش مقدار بازدهی آب ، متفکرانه قناتی به طول چندین کیلومتر در دامنه غربی رشته کوه کرکس حفر نمایند که در نوع خود بی نظیر و منحصر بفرد است .
هنوز هم بعد از گذشت دو هزار و پانصد وچند سال از آب آن کاسته نشده و همچنان جاری است . قنات مذکور به یمن و مبارکی و بنابر اعتقادات دینی زردشتیان آن زمان ” مزدا آباد” یا ” اهورامزدا آباد ” نامیده شده است . هم اکنون نیز با اندکی تحریف به همین نام خوانده می شود .(۲)از این رو نام اولیه شمالی ترین روستای منطقه ای که ذکر آن رفت “مزداآباد” یا “اهورامزدا آباد” بوده است . با وجود چنین نعمت عظیمی بالطبع کشاورزی رونق بیشتری یافته تا کفایت مواد غذائی اردوگاه را فراهم سازد . از جمله موارد مورد احتیاج و شاید تا حدی لازم و ضروری وقت ” می ” و شراب بوده که علاوه بر مصرف آن در نزد سرداران و لشگریان بصورت تفرج آمیز ، در مراسم دینی زردشتیان نیز اهمیت ویژه ای داشته است . از این طریق با کاشتن درختان ” مو ” و حاصلخیزی عجیب آن ، تاکستانهای فراوانی در منطقه ایجاد شده و انگورهای منحصر بفردی بعمل آمده که امروزه نیز منطقه بخاطر محصول انگور آن ، در اکثر نقاط کشور هنوز شهرت دارد . ” می ” حاصله از انگور که در مراسم مذهبی و عبادی مصرف می شده به ذائقه سرداران و لشگریان بهترین آمده و از آن پس منطقه را “میمه” مرکب از می و مه، یعنی بهترین ” می ” نامیدند و این عجیب نیست چون کلمه ” مه ” بصورت ترکیبی در بسیاری از واژه های فارسی مشاهده می شود و این نکته در نام محلهای جغرافیائی نیز صدق می کندنظیر مهاباد و مهیار .
بدینصورت قدمت تاریخی آبادانی در منطقه میمه به بیش از۲۵۵۰ سال می رسد – عصر هخامنشی- به همین علت ریشه زبان مردم میمه زبان عصر هخامنشی یعنی زبان فارسی باستان متاثر از زبان اوستائی است . دین قبلی مردم این خطه نیز زردشتی بوده است . هنوز بعد از گذشت۲۵۵۰ سال بسیاری از اعتقادات سنتی و مراسم بومی موجود در منطقه برگرفته شده از عقاید زردشتیان است . لباس سنتی که تقریباً در حال منسوخ شدن است ، ساختار و بافت زمان هخامنشی و ساسانیان را حفظ کرده ، همچنین نژاد مردم منطقه اکثراً هنوز آریائی غیر مختلط است(۳)

*****************
پی نوشت :
(۱) حکمدار خاورستان ، در زمان کوروش پادشاه هخامنشی بهمن ابن اسفندیار ، بهمن پسر اسفندیار پسر گشتاسب پسر سهراسب بوده ( سال حکومت بهمن ۵۳۳-۶۰۲ ق –  م ) حدود ( ۲۵۹۵ تا ۲۵۲۶ سال قبل ) نام بهمن در کتب عهد عتیق بنام ( احشویروش ) ذکر شده و یونانیان آنرا ( آرتاگزرسس ) می گویند . گشتاسب او را به جنگ خاندان رستم فرستاد و در آنجا کشته شد . قلمرو حکومت بهمن از هند تا حبشه بوده و مرکز حکومت او شهر شوش قرار داده شده بود . بهمن بر ۱۲۷ ولایت حکومت داشته است وی به عدل و حکمت موصوف و قوانین موضوعه او در تنظیم امور کشوری معروف است ، در عهد بهمن ، بنی اسرائیل خوشحال و در عین رفاه بوده اند . مادر بهمن از بنی اسرائیل خواهر دانیال پیامبر بوده است . ( نقل از کتاب مروج الذهب جلد دوم صفحه ۸۲ و ۸۳ ) ( سفرنامه سرجان ملکم جلد اول صفحه ۳۱ ) ( روضه الصفا صفحه ۲۲۸ )
(۲) مزدا در شرق آسیا علاوه بر دین زردشتی در دینهای دیگر نیز دارای مرتبه والائی است ، نظیر دینهای موجود در هند ، ژاپن ، مزداآباد یعنی آبادانی و عمرانی که به کمک نیروی ایزدی انجام گرفته است و مزدآباد کوتاه شده واژه مزداآباد است .
(۳) زبان مردم منطقه میمه و بعضی از شهرستانهای استان فارس نظیر جهرم ریشه مشترک دارد و بسیاری از لغات عامیانه این دو شهر شبیه بهم هستند . به همین دلیل برای تهیه لغات میمه ای یکی از کتبی که مورد استفاده قرارگرفته تاریخ جهرم است که لغات فراوانی به زبان میمه ای دارد . برای آشنائی بیشتر باتاریخچه منطقه میمه بجاست مختصری از تاریخچه شهر جهرم که ریشه مشترک زبانی ، فرهنگی ، سنتی و دینی با مردم این منطقه دارد و در زمان هخامنشی ایجاد گردیده است بدانیم . پس اینگونه می توان استنباط کرد که در زمان هخامنیشی ( بهمن ابن اسفندیار ) جهرم مرکز تهیه خرما و دژ سپاهیان و میمه نیز مرکز تهیه انگور و تهیه ( می ) درباریان و ازون که در لغت نامه های مختلف بنام انبار و محل ذخیره آذوقه آمده دژ و محل ذخیره آذوقه سپاهیان بهمن بوده است . وجود دژها و قلعه های سنگی در کوه کهرو ، کوه سنجیه و کوه کرج که در زمانهای قدیم با مشقات فراوانی در نقاط صعب العبور احداث گردیده همچنین اشاره ای که حمزه اصفهانی در مورد قریه ازون در زمان دختر اسکندر دارد ( شواهدی بر تائید تاریخچه میمه و ازون است ) .

سیمای ظاهری شهر میمه  
وقتی از ارتفاعات شمالی شهر ، به شهر “میمه” می نگریم ، چنین به نظر می رسد که شهر، در میان باغ بزرگی قرار دارد . چند گنبد بزرگ فیروزه ای در تابش خورشید می درخشند و رو به شمال جلوه می فروشند . شهر “میمه” یکی از شهرهای نادر ایران است که حاصل تطابق معماری سنتی با نیازهای زندگی مادی مردم است .ساخت کلی شهر بخصوص محلات قدیمی آن محیط هندسی منظم و محیط های پیچاپیچ غیر منظم ، اجزاء سرپوشیده و قسمت های سرباز آن همه و همه در به وجود آوردن یک رشته روابط فضائی سهیم اند که در آن مردم معانی مختلف زندگی خود را باز می یابند .
شهر “میمه” و روستاهای جلگه ای آن به لحاظ موقعیت جغرافیائی و استراتژیکی ویژه ای که دارند همواره در طول تاریخ مورد توجه حکام و نیروهای نظامی بوده است . از مهمترین ویژگیهای این منطقه می توان ،  قرار گرفتن شهر و بعضی روستاها در مسیر جاده مرکزی ایران ، جاده ارتباطی جنوب به شمال کشور ،  قرار گرفتن مابین دو استان بزرگ تهران واصفهان ، داشتن معادن فراوان ، داشتن بزرگترین مجتمع سنگ تزئینی کشور(معادن لایبید)، داشتن بزرگترین معادن طلای کشور(معادن طلای موته) و تنها کارخانه تغلیظ و استحصال طلا در خاورمیانه ، داشتن معادن گوناگون کانی های معدنی و صنعتی ، ترکیب مناسب خاک به سبب اختلاط رسوبات کوهستانی با ته نشست های دشتی ، داشتن آب و هوای متعدل و خنک در تابستان و بهار ، محل دسترسی به نقاط شمالی و جنوبی کویر و مناطق حاشیه کویر مرکزی ایران ، دور بودن از کمربند زلزله ، داشتن ویژگیهای نژادی که بدست آورده های طبیعت متکی است ، محدودیت وسعت مکانی و تنوع طبیعی ، وجود ترکیبی مناسب و امکانات طبیعی برای اجرا کشت های متنوع ، دور بودن از همجواری قومیت های مختلف ، یکسان بودن آئین و مراسم مذهبی ، داشتن استعدادهای فراوان صنعتی و کشاورزی ، داشتن فرهنگی غنی علمی و سنتی ، مذهبی و اجتماعی ، سابقه قدمت تاریخی حدود چند هزار ساله ، همچنین دارا بودن آثار باستانی و دیدنی پرارزش نظیر یکی از شگفت انگیزترین قنات های جهان ، وجود چشم اندازهای طبیعی زیبا و نادر ، وجود صنعت پرشکوه فرشهای دست بافت که نمایشگر قدرت و اعتبار هنرمندان محلی است و ابتکار و خلاقیتهای آنها بر سینه تاریخ ثبت است و دراکثر موزه های مشهور جهان در کنار تابلوهای پرآوازه نقاشی ، فرش های اعجاب انگیز پر از شگفتی ایرانی از جمله فرشهای نقش زیبا و هنرمندانه جوشقان دستبافت زنان سخت کوش میمه را می بینیم .
این زیبائیها و نعمات خدادادی همگی در خلق و ابداع این محیط ویژه نقش دارند و در صورتی که به این منطقه زیبا توجه و لطفی شود، این منطقه می تواند یکی از نقاط مهم در فلات مرکزی ایران باشد که الگوئی زیبا و دیدنی و مکان و تفریحی و علمی ، برای کشور و مرکزی برای جذب توریست باشد.
اما افسوس که این منطقه دلسوخته در چند دهه اخیر در هاله ای از بی مهری مسئولین استان قرارگرفته و مردم آن با مشکلات و کمبودهای فراوانی روبرو می باشند . ” در حقیقت زندگی و مرگ در این منطقه هر دو به صورت یک حماسه درآمده است ” .
به راستی آدمی که از ۸ فرسنگ راه در عمق ۷۲  متری زیرزمین کاریزی را حفر کرده تا آب به روی زمین آورد تا توبره ای گندم و انبانی جو بکارد و بردارد آیا زندگی او حماسه نیست ؟در این منطقه حیات اقتصادی ما همیشه و شکوه بیابانهای بی انتهائی که اکثریت زمینهای منطقه را پوشانده و ریگهای داغ و تفتیده و خشک و بی حاصل آن یک واقعیت بی امان است . یک حماسه ساز است . در برابر آن ، حیات و دلبستگی آدمیزادگان این منطقه به حفظ این ودیعه ، یک حقیقت انکار ناپذیر دیگر است . مبارزه این دو عامل بی امان و پیروزی یکی بر دیگری خود یک حادثه است . حادثه ای حماسه آفرین و نتیجه آن گاهی پیروزی ، شور و حیات و شوق زندگی و گاهی مرگ و هلاکت است. در این بیابانهای شوق سوز و کفه های طبیعت بی زینهار ، زندگی با مرگ درگیر است .
گاهی مرگ پیروز شده ، اما یک جای دیگر زندگی حیات یافته و هنرها شکوفه شده که نتیجه آن کندن قنوات در همین بیابانها بوده و حاصل آن سبزه بوده و باغهای رنگارنگ ، آبادی و آبادانی ، زندگی و حیات ، شوق و شعف ، زیبائی و هنر ، در این منطقه دل سوخته از بی مهری مسئولین و اربابان قدرت .

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.