آقای اسد الله زمانیان، معلم کلاس پنجممان میگفت: معلم، از معدود کسانی است که برای پرکردن جیبش کار نمیکند، که اگر این طور بود سراغ شغل دیگری میرفت، برای من معلم همین کافی است که دانش آموزانم، با سربلندی، به بهترین و بالاترینها برسند.
آقای زمانیان، معلم کلاس پنجممان میگفت: معلم، از معدود کسانی است که برای پرکردن جیبش کار نمیکند. که اگر این طور بود سراغ شغل دیگری میرفت. برای من معلم همین کافی است که دانش آموزانم، با سربلندی، به بهترین و بالاترینها برسند…ما دانش آموزان دههٔ پنجاه و شصت، نسلی بودیم که افتخار نشستن در کلاس
آقای زمانیان، معلم کلاس پنجممان میگفت: معلم، از معدود کسانی است که برای پرکردن جیبش کار نمیکند. که اگر این طور بود سراغ شغل دیگری میرفت. برای من معلم همین کافی است که دانش آموزانم، با سربلندی، به بهترین و بالاترینها برسند.
.
.
ما دانش آموزان دههٔ پنجاه و شصت، نسلی بودیم که افتخار نشستن در کلاس درس معلمانی را داشتیم که نمونهشان را در نسلهای بعدی، کمتر میتوان سراغ گرفت. معلمانی دلسوز و دوست داشتنی که در کلاس درس، با ما پدرانه رفتار میکردند. بگذریم که گاهی هم پدرانه ما را تنبیه میکردند که البته خاصیت آموزش آن روزها بود. و از بخت ما، آن سالها، دورهٔ خواب روانشناسان کودک و تحلیلگران شخصیت بود.
.
دیدن چندین و چند بارهٔ تصاویر و فیلمهایی که از دیدار صمیمانهٔ دانش آموزان و معلمان دههٔ شصت منتشر شده، و خندهٔ دانش آموزان و معلمان در کنار هم، بیش از همیشه، خاطرات شیرین آن سالها را در یاد و خاطر ما، زنده میکند.
دلسوزیهای آقای زینلی در کلاس اول ابتدایی،
از خود گذشتگیهای آقای زمانیان در کلاس پنجم.
شیرینی کلاسهای علوم آقای غلامرضا جمشیدیان،
شادابی کلاسهای ادبیات آقای حسین صمیع،
شوخیها و خندههای زندهیاد حسین دینپرور،
شور و هیجان زنگهای ورزش زنده یاد عبدالعلی زینلی،
و صدها خاطرهٔ شیرین و دلنشین دیگر از فرهنگیان دلسوز آن روزها!
.
این روزها، و پس از برگزاری نشست صمیمانهٔ دانش آموزان و معلمان دههٔ ۶۰، نسلهای مختلف دانش آموزان آن سالها، با تشکیل گروههای مجازی، و پیدا کردن دوبارهٔ دوستان قدیمشان، لحظههای خوشی را میگذرانند. لحظاتی که با جمع شدن دوبارهٔ این دانش آموزان در کنار هم، رنگ و بوی تازهای خواهد داشت.
دانش آموزانی که محرومیت شهرها و روستاهای منطقه، سالهاست از هم دورشان کرده.
.
دست مریزاد به چهل سالههای خوش سلیقه و فهیم شهر، خصوصاً سه جوان شایسته و دوست داشتنی، امیر شعبانی، محمد خوشفطرت و مجید خیرمند، که آغازگر این اتفاقات شیرین بودند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰