کد خبر : 1048
تاریخ انتشار : شنبه 16 فوریه 2019 - 16:49

آیین تشییع روح الله بابایی شهید مدافع انقلاب اسلامی از میدان شهدای وزوان تا گلستان شهدای حسن رباط شاهد حماسه ای دیگر از مردم شهر ها و روستاها ی بخش خواهیم بود

آیین تشییع  روح الله بابایی شهید مدافع انقلاب اسلامی از میدان شهدای وزوان  تا گلستان شهدای حسن رباط شاهد حماسه ای دیگر از مردم شهر ها و روستاها ی بخش خواهیم بود

با سلام و درود به روان پاک شهدای اسلام، به اطلاع همشهریان عزیز می رساند مراسم استقبال و تشییع شهید سرافراز اسلام، شهید حادثه تروریستی خاش، #روح_الله_بابایی 📆فردا یکشنبه ۲۸ بهمن ماه از ساعت ۱۲:۳۰ در گلزار شهدای وزوان آغاز می شود. 🔸لذا از عموم ملت شهیدپرور و ولایتمدار شهر وزوان دعوت به عمل می

با سلام و درود به روان پاک شهدای اسلام، به اطلاع همشهریان عزیز می رساند مراسم استقبال و تشییع شهید سرافراز اسلام، شهید حادثه تروریستی خاش، #روح_الله_بابایی 📆فردا یکشنبه ۲۸ بهمن ماه از ساعت ۱۲:۳۰ در گلزار شهدای وزوان آغاز می شود. 🔸لذا از عموم ملت شهیدپرور و ولایتمدار شهر وزوان دعوت به عمل می آید در این مراسم روحانی شرکت فرمایید. روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر وزوان @vazvan_isfahan

یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !! ⚜یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند. ⚜یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله … شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! ⚜یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !! ⚜یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🔱آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !! برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود. قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه … همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون … جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دل همه غوغائی شد …!! بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان … همه رفتند الا همون پیرمرد … گفتند چرا نمیای ؟؟ گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش آخه مادرش منتظره … درود بر شهامت و غیرت آنان !! نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید ؟؟!! آنقدر انتشار بدین بزار بفهمند چه کسانی رفتند تا امروز در آسایش، زندگی کنیم؟

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.