کامو:حاح احمد، پامنبریخوان و ذوالجناحگردان وحاج سلطانعلی چاووش خوان
حاح احمد، پامنبریخوان و ذوالجناحگردان کامو یکی از پرتکرارترین شعرهای چاووشی برای زوار کربلا یا چاووشیان آغاز محرم این است: بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا. نوحه «پامنبری» را دو برادر به نامهای علی گزی و حسن گزی، بیش از چهار قرن پیش، از زادگاهشان، گز برخوار به
حاح احمد، پامنبریخوان و ذوالجناحگردان کامو
یکی از پرتکرارترین شعرهای چاووشی برای زوار کربلا یا چاووشیان آغاز محرم این است: بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا.
نوحه «پامنبری» را دو برادر به نامهای علی گزی و حسن گزی، بیش از چهار قرن پیش، از زادگاهشان، گز برخوار به کامو آوردهاند و پس از آنها، فرزندان و نوادگانشان این اشعار را میخواندهاند و اکنون نیز خاندان احسانی به پیشآهنگی حاج احمد احسانی، این سنت اجدادی را حفظ کردهاند. پامنبریخوانان همراه اولین هیئت از محله پایین به مسجد جامع میآیند، کنار منبر مینشینند و بعد از آخرین هیئت و پیش از جلوس واعظ بر منبر وعظ، پامنبریخوانها بیتهایی با صنایع «طرد و عکس» و «حسن تعلیل» میخوانند:
خون میچکد از دیده، در ماتم مظلومان/ در ماتم مظلومان، خون میچکد از دیده
هر لاله که رنگین است، از خون شه دین است/ از خون شه دین است، هر لاله که رنگین است
ذوالجناحگردانی، رسم دیگر عاشورای کاموست. پیشترها، دو خان این آبادی، حاج میرزاخان و میرزاعباسخان اسب ذوالجناح را در طول سال، مهتری میکردند و حتی سوارش نمیشدند تا روز عاشورا به میدان ذوالجناح بیاورند، تزئین کنند و نوحه بخوانند.
زینتهای ذوالجناح نیز خاصاند؛ صورت فلزی آیینهبند که بین پیشانی تا بینی اسب میبندند. این صورت قدمتی چند صد ساله دارد و آن را به همراه لباس و پارچهها بر اسب میپوشانند. بعد از اینکه نخل به میدان آمد، در عقب آن ذوالجناح را به حرکت درمیآورند، کوچههای آبادی را طی میکنند و نوحهخوان سوگسرود میخواند: ای ذوالجناح با وفا، پس کو حسین آقای ما/ ای رفرف شیر خدا، پس کو حسین آقای ما.
پیشترها، این آیین از ساعت پنج صبح روز عاشورا با مراسم «صبح وداع» آغاز میشده و بعد با ذوالجناحگردانی ادامه مییافته است: صبح وداع است، واویلا/ عالم سیاه است، واویلا.
حاج سلطانعلی چاووش خوان
چاووشی گاه با روایتگری نیز توأم است و چاووشخوان همراه با خوانش شعر، داستان یا واقعهای را هم بیان میکند. حاج سلطانعلی قاسمی، چاووشخوان روستای «خاوه»، چاووشیهای پرتعدادی را حفظ است و عمدتاً آنها را با شرح داستان، روایت میکند.
زبان حال «بشیر» در خبر آوردن شهادت شهیدان عاشورا به مدینه، یکی از مفصلترین چاووشهاست که با شعر، روضه و نوحه همراه است. این چاووش با این بیت آغاز میشود: نوای بلبلی از جانب گلزار میآید/ که اینک کاروانی با غم بسیار میآید.
برای چاووش برگشت از کربلا نیز این شعر معروف ناصرالدین شاه را میخواند: خرم دلی که منبع انهار کوثر است/ کوثر کجا ز دیده پر اشک بهتر است. او چاووشیهای دیگری هم میخواند. چاووش سوریه با این مطلع: من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم/ روز اول آمدم، دستور تا آخر گرفتم. چاووش مکه هم که روایتی تلفیقی از واقعه ذبح اسماعیل و شهادت شهید کربلاست، با این مطلع آغاز میشود: دو قربانی به پا گردید اندر عالم امکان/ یکی بهر خلیل و دیگری سلطان مظلومان. زائر مشهدالرضا را هم اینگونه بدرقه و استقبال میکردند: ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی/ خفته در خاک خراسان و غریبالغربایی.
این چاووشخوان برای حضرت معصومه، شاهچراغ و امامزادههای اطراف کاشان، از جمله امامزاده آقاعلیعباس و امامزاده سلطانعلی هم چاووشی میخواند. نوحه چاووشی حضرت سلطانعلی اینگونه آغاز میشود: السلام ای خلف حجت پنجم آیات/ شمع دین حضرت سلطانعلی ای باب نجات. حاج سلطانعلی میگوید، رسم چاووشخوانی قدیم این روستا این بود که در بدرقه زوار، یک نفر پرچم بهدوش در جلو حرکت میکرد و چاووشخوان به دنبال او میرفت؛ زوار هم قبل از حرکت، دو رکعت نماز در خانه یا مسجد میخواندند و وقتی هم از روستا دور میشدند، مؤذن در همراهداری ایشان در مسجد اذان میگفت.
یکی از پرتکرارترین شعرهای چاووشی برای زوار کربلا یا چاووشیان آغاز محرم این است: بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا.
محمد خداداد نوشآبادی، پژوهشگر آیینی و فرهنگ عامه
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰