کد خبر : 8438
تاریخ انتشار : چهارشنبه 28 ژوئن 2023 - 18:23

اهمیّت دادن به نیکى

اهمیّت دادن به نیکى

خیر» در احادیث :دعوت از سرمایه‌گذار محترم جناب آقای حاج غلامرضا عبدی وزوانی و تقدیر و تشکر از ایشان در راستای احداث مجتمع تجاری، رفاهی و اقامتی تاج ماه اهمیّت دادن به نیکى رسول خدا(ص): «به نیکى اهمیت بده و پیش از حسرت و پشیمانى، نیکى کن» (کنزالعمّال، ج ۶، ص ۱۶۵، ح ۱۵۲۲۹).  پیامبر

خیر» در احادیث

:دعوت از سرمایه‌گذار محترم جناب آقای حاج غلامرضا عبدی وزوانی و تقدیر و تشکر از ایشان در راستای احداث مجتمع تجاری، رفاهی و اقامتی تاج ماه

اهمیّت دادن به نیکى

دعوت از سرمایه‌گذار محترم جناب آقای حاج غلامرضا عبدی وزوانی و تقدیر و تشکر از ایشان در راستای احداث مجتمع تجاری، رفاهی و اقامتی تاج ماه

رسول خدا(ص): «به نیکى اهمیت بده و پیش از حسرت و پشیمانى، نیکى کن» (کنزالعمّال، ج ۶، ص ۱۶۵، ح ۱۵۲۲۹).  پیامبر خدا(ص): «خداوند، نیکىها و بدى‌ها را مقرّر ساخت، سپس آن‌ها را بیان فرمود. پس، هر کس به کار نیک همّت گمارَد، هر چند آن را انجام ندهد، خداوند آن را برایش حسنه کامل مى‌‌نویسد. [و] اگر به نیکى تصمیم بگیرد و آن را انجام بدهد، خداوند آن را نزد خویش ده حسنه تا هفتصد برابر و [حتى] بیشتر می‌‌نویسد، و هر کس به بدى تصمیم بگیرد، ولى آن را انجام ندهد، خداوند آن را نزد خویش حسنه کامل براى او می‌‌نویسد، و اگر بر کار بدى تصمیم بگیرد و آن را انجام بدهد، خداوند آن را براى او تنها یک گناه می‌‌نویسد» (صحیح البخاری، ج ۵، ص ۲۳۸۰، ح ۶۱۲۶).  پیامبر خدا(ص): «پروردگار والاى شما، مهربان است. هر کس به کار نیکى تصمیم بگیرد، ولى آن را انجام ندهد، برایش یک حسنه نوشته می‌‌شود، و اگر آن را انجام بدهد، برایش ده تا هفتصد تا چندین برابر نوشته میشود و هر کس به کار بدى تصمیم بگیرد، ولى آن را انجام ندهد، براى او یک حسنه نوشته می‌‌شود، و اگر آن را انجام بدهد، براى او یک گناه نوشته می‌‌شود، یا آن که خداوند آن را نیز محو می‌‌کند و در آستان خداوند، جز هلاکشده، به تباهى (هلاکت) نمی‌‌رسد» (مسند ابن حنبل، ج ۱، ص ۵۹۸، ح ۲۵۱۹). امام صادق(ع): «هرگاه بنده به کار نیک تصمیم بگیرد [، ولى آن را انجام ندهد]، برایش یک حسنه مینویسند، و اگر آن را انجام بدهد، برایش ده حسنه می‌‌نویسند، و اگر به کار بدى تصمیم بگیرد [، ولى آن را انجام ندهد]، [چیزى] بر ضدّ او نمی‌‌نویسند، و اگر آن را انجام بدهد، تا نُه ساعت مهلتش می‌‌دهند، اگر از آن پشیمان شد و از خدا آمرزش طلبید و توبه کرد، [ چیزى] بر ضدّ او نمی‌‌نویسند و اگر پشیمان نشد و توبه نکرد، بر ضدّ او یک گناه می‌‌نویسند» (الخصال، ترجمه کمره‌ای، ج ۲، ص ۱۸۵).

آسانى و سنگینى کار نیک

امام على(ع): «انجامدادنِ کار نیک، آسان‌‌تر از انجامدادن کار بد است» (غررالحکم و دررالکلم، شرح جمال‌الدین خوانساری، ج ۱، ص ۳۱۴، ح ۱۱۹۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص ۸۵، ح ۲۰۵۵).  امام باقر(ع): «خداوند، کار نیک را بر اهل دنیا سنگین ساخته است؛ همان‌‌گونه که در روز قیامت در میزان اعمالشان سنگین است. و خداوند، کار بد را بر اهل دنیا سبک ساخته است؛ همان‌‌گونه که در روز قیامت در میزان اعمالشان سبک است» (الکافی، ج ۲، ص ۱۴۳، ح ۱۰؛ الخصال، ج ۱، ص ۳۵، ح ۶۱).

دعوت از سرمایه‌گذار محترم جناب آقای حاج غلامرضا عبدی وزوانی و تقدیر و تشکر از ایشان در راستای احداث مجتمع تجاری، رفاهی و اقامتی تاج ماه در محل شهرداری وزوان با حضور شهردار، اعضای شورای اسلامی و تنی چند از همشهریان گرامی

روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر وزوان

پاداش نیّت خیر

پیامبر خدا(ص): «هر کس به کار نیک تصمیم بگیرد، ولى انجامش ندهد وخدا بداند که آن تصمیم در دل اوست و به انجامدادن آن علاقه دارد، براى او یک حسنه می‌‌نویسند… و هر کس یک کار نیک انجام دهد، براى او ده برابر آن است، و هر کس در راه خدا یک انفاق کند، براى او هفتصد برابر است» (مسند ابن حنبل، ج ۷، ص ۳۰، ح ۱۹۰۵۷).  پیامبر خدا(ص): «نیّت خوب، صاحبش را به بهشت می‌‌برد و [نیز] اخلاق نیکو، صاحبش را به بهشت می‌‌برد» (المعجم الکبیر، ج ۴، ص ۲۰۶، ح ۴۱۵۲).  در سنن أبىداود، به نقل از ابوموسى چنین آمده است: «بارها، نه یکبار و نه دو بار، از پیامبر(ص) شنیدم که می‌‌فرمود: وقتى کسى نیکوکار باشد و بهخاطر بیمارى یا مسافرت نتواند آن کار نیک را انجام دهد، براى او مثل کار نیکى را می‌‌نویسند که در حالت تندرستى یا در اقامتگاهش انجام می‌‌داد» (کنزالعمّال، ج ۳، ص ۴۲۱، ح ۷۲۵۹). عدّهالداعى به نقل از ابو موسى آورده است: «پیامبر خدا(ص) فرمود: هرگاه بنده‌‌اى در مسیر نیکى بود، ولى بیمار شد یا به سفر رفت یا بهسبب سالخوردگى از انجامدادن آن کار نیک ناتوان شد، خداوند براى او مثل آنچه انجام می‌‌داد، می‌‌نویسد. پیامبر(ص)، سپس این آیه را خواند: براى آنان پاداشى بدون منّت است» (کنزالعمّال، ج ۳، ص ۳۱۰، ح ۶۷۰۳).

آرامش پس از انجام کار خیر

پیامبر خدا(ص): «آنچه تو را به تردید می‌‌افکند، واگذار و بهسوى چیزى رو کن که در تو تردید نمی‌‌انگیزد؛ چراکه نیکى، [مایه] اطمینان و آرامش است و بدى، [موجب اضطراب و] تردید» (الحاکم ابوعبدالله نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۲، ص ۱۵ و ۱۶، ح ۲۱۶۹ و ۲۱۷۰). پیامبر خدا(ص): «نیکى آن است که جان با آن آرام گیرد و دل با آن اطمینان یابد، و گناه آن است که در درون، اضطراب پدید آورد و در سینه، تردید»(سنن الدارمی، ج ۲، ص ۶۹۶، ح ۲۴۳۸). پیامبر خدا(ص): «نیکى آن است که سینه‌‌ات براى آن گشاده شود و گناه آن است که در دلت اضطراب ایجاد کند؛ هر چند مردم [ برخلاف آنچه دلت مى‌فهمد] اظهارنظر کنند» (المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۴۸، ح ۴۰۲). پیامبر خدا(ص) چون از ایشان پرسیدند: نیکى و گناه چیست؟ فرمود: «نیکى، خوشرفتارى است و گناه، آن است که در سینه‌‌ات اضطراب پدید آورد و خوش نداشته باشى که مردم از آن آگاه شوند» (سنن الترمذی، ج ۴، ص ۵۹۷، ح ۲۳۸۹). در کتاب اصول کافی، احادیثی درباره تعجیل در کار خیر آمده است که بخشی از آن‌ها از این قرار است: ۱٫ حمزه بن حمران گوید: شنیدم امام صادق (ع) می‌‌فرمودند: «هرگاه یکی از شما آهنگ کار نیکی کرد آن را پس نیندازد؛ زیرا بنده‌‌ای بسا یک نماز گزارد یا روزی را روزه دارد و به او گفته شود که پس از آن هر کاری خواهی بکن که خدایت آمرزیده است.» ۲٫ امام صادق(ع) فرمودند: «پدرم همیشه می‌‌فرمودند: چون آهنگ کار نیکی کردی، بشتاب؛ زیرا تو نمی‌دانی چه رخ می‌‌دهد.» ۳٫ رسول خدا(ص) فرمودند: «به‌راستی خدا دوست دارد از کار نیک آنچه در آن شتاب شود.» ۴٫ رسول خدا(ص) فرمودند: «هر که آهنگ کار نیکی کرد، باید در آن بشتابد و آن را پس نیندازد؛ زیرا بنده بسا باشد که کاری کند و خدای تبارک و تعالی فرماید: من تو را آمرزیدم و هرگز بر تو چیزی نمی‌‌نویسم. و هر که قصد گناهی کند، باید آن را نکند؛ زیرا بسا بنده کار بدی کند و خدای سبحان او را ببیند و فرماید: نه، سوگند به عزت و جلالم، تو را پس از آن هرگز نیامرزم.» ۵٫ رسول خدا(ص) فرمودند: «چون قصد چیزی از خیر را کردی، آن را پس مینداز؛ زیرا خدای عزّوجلّ بسا که توجه به بنده‌‌ای کند و او در حال طاعتی است، پس ‌‌فرماید: سوگند به عزت و جلالم، پس از این هرگز تو را عذاب نکنم. و چون قصد معصیتی کردی، آن را به‌کار مبند؛ زیرا بسا که درحالی خدا توجه به بنده کند که مشغول گناه است، پس فرماید: سوگند به عزت و جلالم، تو را بعد از آن هرگز نیامرزم.» ۶٫ امام صادق(ع) فرمودند: «هرگاه یکی از شما قصد خیر یا رساندن نفعی به غیر کرد، از سمت راست و چپش دو شیطانند؛ پس بشتابد، مبادا او را از آن باز دارند.» ۷٫ امام باقر(ع) می‌‌فرمودند: «هر که قصد کار خیری کند، باید بدان بشتابد؛ زیرا هر کار خیری پس افتد، به‌راستی شیطان را در آن نظری است.» ۸٫ امام باقر(ع) می‌‌فرمودند: «به‌راستی خدا کار خیر را بر مردم دنیا سنگین ساخته؛ مانند سنگینی آن در ترازوی عملشان در روز قیامت. و خدای عزّوجلّ کار شر را بر مردم دنیا سبک و آسان کرده؛ مانند سبکی آن در ترازوی عملشان در روز قیامت» (اصول کافی، ج ۴، ص ۴۲۷).

بخش دوم: جایگاه «انفاق» در قرآن و احادیث

الف) انفاق در قرآن

قرآن کریم افق‌‌های تازه‌ای فراروی نیکوکاران می‌‌گشاید تا مفاهیمی بدانها ارائه دهد که زمینه‌‌ساز تهذیب و پاکیزه‌نمودن دل‌‌هایشان گردد  و با  تجمیع رحمت و انجام وظیفه بندگی در برابر خدای عزّوجلّ، از اجر و پاداشی مضاعف بهره‌مندشان گرداند. تا زمانی که خداوند برای بنده‌‌اش خوبی می‌‌خواهد، نتیجه‌‌ای سرشارتر عاید او می‌‌گردد و از آن پس، پاداش کسانی را که بخواهد چند برابر می‌کند (انسان، آیات ۸ و ۹).

عناصر انفاق

بر اساس آیات قرآن، عناصر انفاق را می‌‌توان صورت زیر طبقه‌‌بندی کرد: ۱٫ «مِمَّا رَزَقْناهُمْ‏»: انفاق قانونی عمومى در جهان آفرینش و به‌ویژه در سازمان بدن هر موجود زنده است. قلب انسان تنها براى خود کار نمى‏ کند، بلکه از آنچه دارد به تمام سلول ها انفاق مى‏ کند. مغز و ریه و سایر دستگاه هاى بدن انسان، همه، از نتیجه کار خود دائماً انفاق مى‏ کنند. اصولاً زندگى دسته جمعى، بدون انفاق مفهومى ندارد. انسان پرهیزکار نه تنها از اموال خود، بلکه از دانش، عقل، توانایی جسمانى و مقام و موقعیت اجتماعى و خلاصه از تمام سرمایه‏ هاى خویش به آنانی که نیاز دارند مى‏ بخشد، بى‌‌آنکه انتظار پاداش داشته باشد. تعبیر «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»‏ (از آنچه به آن‌ها روزى داده‏‌‌ایم)، تعبیری وسیع است که تمام سرمایه‏ هاى مادى و معنوى را دربر مى گیرد. آنان نه‌‌تنها از اموالشان، بلکه از علم و دانش‌‌شان، از هوش و فکرشان، از موقعیت و نفوذشان و از تمام مواهبى که در اختیار دارند در راه بندگان خدا، مضایقه نمى‏ کنند امام صادق(ع) در تفسیر جمله «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ‏» فرمود: «مفهوم آن این است که علوم و دانش‌‌هایى که به آن‌ها تعلیم داده ‏ایم را نشر مى‏‌‌دهند و به نیازمندان مى ‏آموزند.»

  • در انفاق باید میانه‌‌رو باشیم: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»؛ «مِمَّا» یعنی «مِن ما» و یکى از معانى «من»، «بعض» است؛ یعنى بعضى از آنچه روزى کرده‌ایم – نه همه را – انفاق مى‌‌کنند.
  • از هرچه خداوند عطا کرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و…) به دیگران انفاق کنیم: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ». امام صادق(ع) مى‏ فرماید: از آنچه به آنان تعلیم داده ‏ایم، در جامعه نشر مى‏ دهند.»
  • انفاق باید از مال حلال باشد؛ چون خداوند رزق‏ هر کس را از حلال مقدّر مى‏ کند: «رَزَقْناهُمْ».
  • آنچه داریم از خداست؛ مى‏ توانیم بخشی از آن را انفاق کنیم. با انفاق‌کردن مغرور نشویم: «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» (بقره، آیه ۲).

فرمـوده مـولایم عـلی، خیـر الامـور اوسطـها               افـراط و تـفریـط آورد، بـر اهـل عـالـم هـر بـلا
راه سعادت بر همه، اینجا مشخص می شود               گـردد گـدایـان پـادشاه، از این حـدیث مرتضی
      اعجاز گردد زین سخن، گر بشنوی آداب آن          در عرصه های بی هدف، هرگز مکن خود را فدا
     بیهوده عمرت می رود، بر بادهای بی طرف               چون عقدهُ آتشفشان، ریزد به سر سنگ جفا
تندی و کندی میزند، هر آدمی را بر زمین پس            باید از مولا علی، خواهی دهد دستت عصا
این خوشه ها را جعفری، با عشق پیدا کرده است            بشنو دوباره از علی، خیر الامور اوسطها

محمدرضا جعفری ۲٫ «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»: ﴿لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ﴾ (آل‌عمران، آیه ۹۲). رسیدن به مقام نیکوکاران واقعى، شرایط زیادى دارد که یکى از آن‌ها انفاقکردن از اموالى است که انسان به آن‌ها علاقه دارد.

  • آنچه را خود دوست مى‏دارى انفاق کن، نه آنچه را که بینوایان دوست مى‏دارند: «مِمَّا تُحِبُّونَ»، نه «ممّا یحبّون».
  • در انفاق نه افراط و نه تفریط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق کن.
  • در انفاق، اصل کیفیت است، نه کمّیت: «مِمَّا تُحِبُّونَ».
  • یگانه راه رسیدن به مقام نیکوکاران، انفاق خالصانه از دارایی‌هایی که به آن‌ها علاقه‌مندیم.

  3. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ»: ﴿لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ﴾ (آل‌عمران، آیه ۹۲) ﴿قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ﴾ (اسراء، آیه ۳۹). آنچه در راه خدا انفاق مى‏ کنید، کم یا زیاد، از اموالی که دوستشان دارید یا دوستشان ندارید، خداوند از همه آن‌ها آگاه است و بنابراین هرگز گم نخواهد شد و چگونگى آن نیز بر او مخفى نخواهد ماند: ﴿وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ﴾.

  • مهم انفاق است، حتّى اگر اندک باشد: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ». آرى، یک برگ زرد روى آب، مى‏ تواند کشتى صدها مورچه شود.
  • حال که خداوند انفاق ما را مى ‏بیند، چرا در کمّ و کیف آن کوتاهى کنیم.
  • بیایید بهترین‏ها را انفاق کنیم.
  • پیامبر(ص) فرمودند: «هر که دوست دارد چیزى را پس آن را در راه خدا صرف کند، حق سبحانه در روز قیامت گوید که بندگان در دنیا مکافات می‌‌کردند میان یکدیگر به نیکویى، امروز من مکافات کنم تو را به بهشت.»
  • انفاق مهم است، نه مقدار انفاق: «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ».
  • انفاق، تنها با مال نیست. از هر نعمتى که خدا به انسان داده است، مى‏توان انفاق کرد: «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ».

نکته مهم: «وَ ما أَنْفَقْتُمْ‏» (و آنچه نفقه می‌‌کنید)، «مِنْ شَیْ‏ءٍ» (از چیزى که شما راست در راه خدا)، «فَهُوَ» (پس خدا)، یُخْلِفُهُ‏» (عوض می‌‌دهد آن‌‌را در دنیا به زیادتى نعمت یا ذخیره می‌‌نهد براى آخرت). انفاق‏ ها جبران مى‌‌شود: «فَهُوَ یُخْلِفُهُ» و خداوند ضامن جبران است: «فَهُوَ یُخْلِفُهُ». انفاق‏ ها به بهترین صورت جبران مى‏ شود: «خَیْرُ الرَّازِقِینَ».   4. «سِرًّا وَ عَلانِیَهً»: الف) انجام کار خیر، مهمتر از هر چیز: انسان وقتی در شرایط و موقعیت کار خیر قرار گیرد، باید آن را انجام دهد. انسان خالص منتظر نمی‌‌ماند که چه اتفاقی برایش رخ می‌دهد، بلکه صرفاً می‌‌خواهد آن کار خیر انجام شود. به‌عبارتی، انجام کار برایش مهم است، نه موقعیت و شرایطی که در آن قرار گرفته است. ب) روش‌‌های انفاق (آشکارا یا پنهان بودن): آیات فراوانی درباره آشکارا یا پنهانی‌بودن انفاق بیان شده است. در این زمینه می‌‌توان به آیه ۲۷۴ سوره بقره اشاره کرد. خداوند در این آیه می فرماید: ﴿الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَه﴾. ناگفته پیداست که انتخاب روش‌‌هاى مختلف، براى رعایت شرائط بهتر هنگام انفاق است؛ یعنى انفاق‌کنندگان باید در انفاق خود هنگام شب یا روز، پنهان یا آشکار، شرائط آن را در نظر بگیرند. اگر خواستند آبروى انفاق‌شوندگان حفظ شود و خلوص بیشترى در کارشان باشد، انفاق پنهانی بهتر است؛ چون در آیه،‏ «سِرًّا» بر «عَلانِیَهً» مقدّم شده است (ابراهیم، ۱۱ و فاطر، ۲۹). آنجا که مصالح دیگرى، مانند تعظیم شعائر و تشویق و ترغیب دیگران در کار است، بهتر است انفاق به‌صورت آشکارا باشد. انفاق آشکار، سبب تربیت نسل وتشویق دیگران می‌‌شود. ازسویی، انفاق جنبه شخصى ندارد.

اصول اخلاقی انفاق

انفاق باید فى‌‌سبیل‌‌اللَّه باشد و از ایمان سرچشمه بگیرد، نه این‌که به‌خاطر ریا و تظاهر باشد: ﴿یا أیُّهَا الَّذینَ امَنوا لا تُبْطِلوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأذى‏ کَالَّذى یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْاخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ … وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقونَ أمَوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ ثَثْبیتاً مِنْ أنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبْوَهٍ﴾ (بقره، آیات ۲۶۴ و ۲۶۵). در انفاق نباید زیاده‌روى شود. مطابق دستور قرآن، در انفاق نه آنقدر باید ولخرجی کنیم که خودمان نیازمند شویم و نه آنقدر بسته باشیم که انفاق نکنیم: ﴿وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُور﴾ (اسراء، آیه ۲۹)، ﴿وَ الَّذینَ إذا أنْقَقوا لَمْ یُسْرِفوا وَ لَمْ یَقْتُروا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواما﴾ (فرقان، آیه ۶۷). در انفاق باید به جنبه اثربخشی و رعایت حکمت صدقه توجه کرد. پایه انفاق باید عقل باشد، نه عاطفه‏ صرف. انفاق باید حکیمانه و منطقى و از روى توجه به اثر و نتیجه باشد؛ تنها حُسن نیّت و اخلاص کافى نیست، حکمت و منطق و تعقّل هم لازم است. استمرار انفاق، سبب رشد و تکامل انسان و رسیدن به پاداش الهی می‌‌شود. ستایش قرآن از کسانى است که انفاق سیرۀ همیشگى آنان باشد: «یُنْفِقُونَ»، فعل مضارع است و بر استمرار دلالت دارد. انسان‌‌هاى نیکوکار در پرتو نیکى‏ های‌‌شان رشد معنوى پیدا مى‏ کنند. این افراد همچون بذرهاى پرثمرى هستند که به هر طرف ریشه و شاخه مى‏ گسترانند و همه‌جا را زیر بال و پر خود مى‌‌‏گیرند. انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلکه سبب رشد وتکامل وجودى خود انسان مى ‏گردد: ﴿مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ﴾. انفاق، زمانى ارزشمند است که در راه خدا باشد: ﴿فِی سَبِیلِ اللَّهِ﴾. در اسلام، اقتصاد از اخلاق جدا نیست. تشویق و وعدۀ پاداش، قوى ‏ترین عامل حرکت است؛ پاداش هفتصد برابر: ﴿وَ اللَّهُ یُضاعِفُ﴾. اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابلیت رشد و نموّ دارد: ﴿کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ﴾، پس حساب کسانى که در راه خدا جان خود را انفاق مى ‏کنند چه مى‏ تواند باشد: ﴿وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ﴾.  

انفاق چگونه باید صورت گیرد؟

در قرآن مجید آیات فراوانى، به‌ویژه در سوره بقره، درباره انفاق و بخشش در راه خدا آمده و براى این کار پاداش‌‌ها و فضیلت‌‌هاى بزرگى بیان شده است. همین امر سبب مى‏ شد که درباره جزئیات این کار از پیامبر(ص) سؤال کنند و بدانند از چه چیزهایى و به چه کسانى انفاق کنند. امام سجاد(ع) در دعاى مکارم ‏الاخلاق از خداوند مى ‏خواهد که او را در انفاق‌کردن هدایت کند. خداوند در به پیامبر(ص) مى فرماید: «از تو سؤال مى ‏کنند چه چیز را انفاق کنند»: ﴿یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ﴾‏. سپس مى‏ افزاید: «بگو هر خیر و نیکى (و هرگونه سرمایه سودمند مادى و معنوى) که انفاق مى‏‌‌کنید باید براى پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و واماندگان در راه خدا باشد»: ﴿قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ﴾ (بقره، آیه ۲۷۲). نکته  بسیار مهم این است که لزومى ندارد تظاهر کنید و مردم را از کار خویش آگاه نمایید؛ چه بهتر که براى اخلاص بیشتر، انفاق‌‌هاى خود را پنهان سازید، زیرا کسى که پاداش مى‌‌‏دهد از همه‌چیز باخبر است و کسى که جزا به‌دست اوست، حساب همه نزد اوست. جمله ﴿وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ﴾، معنایى وسیع دارد و تمام اعمال خیر را شامل مى‏شود، نه فقط انفاق در راه خدا را. خداوند هر کار نیکى را مى‏‌‌داند، می‌‌بیند و پاداش خیر مى ‏دهد.

  • مال و دارایى دنیا در دست افراد باایمان، مایۀ خیر است: ﴿من خیر﴾.
  • انفاق، شامل کارهاى کوچک و بزرگ مى‏ شود: ﴿من خیر﴾.
  • انفاق باید از چیزهاى خوب و مرغوب باشد: ﴿من خیر﴾.
  • انفاق، تنها در امور مالى نیست، هر نفع و بهره‏ اى را در برمی‌‌گیرد: ﴿من خیر﴾.
  • بهترین کسان برای انفاق، والدین و بستگان هستند: ﴿فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ﴾.
  • انفاق به خویشان، مایه استحکام پیوندهاى خانوادگى و انفاق به دیگران، سبب جبران کمبودهاى مالى و عاطفى نیازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتى است: ﴿فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ﴾.
  • عمل صالح، هرگز ضایع نمى‏ شود؛ خواه آشکار صورت گیرد، خواه مخفیانه؛ خواه کم باشد، خواه زیاد: ﴿فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ﴾.
  • ایمان به آگاهى خداوند از عمل ما، بهترین مشوّق است: ﴿فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ﴾.

انگیزه انفاق: معاد و قیامت

اگر انسان، مرگ و قیامت را باور کند، آسان و راحت انفاق خواهد کرد. قرآن، چندین‌بار براى ایجاد انگیزه انفاق، مسئله معاد و قیامت را مطرح کرده است. ازجمله در سوره بقره، آیه ۲۵۴ مى‏ فرماید: ﴿أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ﴾؛ «از آنچه به شما داده ‏ایم، پیش از آن که قیامت فرارسد که دوستى و دادوستد و شفاعتى در کار نیست، انفاق کنید.» «مِمَّا رَزَقْناکُمْ»، بیانگر این حقیقت است که همه اینها از ناحیه خداوند است و «چند روزى این امانت نزد ماست». بنابراین، بخل‌ورزیدن بی‌معناست.

شرایط انفاق: چه کسانی انفاق می کنند؟

خداوند می‌‌فرماید: «کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌‌کنند، سپس به‌دنبال انفاقى که کرده‌‌اند، منّت نمی‌‌گذارند و آزارى نمی‌‌رسانند، پاداش آن‌‌ها نزد پروردگارشان است. علاوه بر این، نه ترسى بر آن‌هاست و نه غمگین می‌‌شوند.» از این آیه به‌خوبى استفاده می‌‌شود که انفاق در راه خدا درصورتى در پیشگاه پروردگار پذیرفته می‌‌شود که منّت یا رفتاری که موجب آزار و رنجش نیازمندان است، به‌دنبال آن نباشد. بنابراین، کسانى که در راه خداوند بذل مال می‌‌کنند ولى به‌دنبال آن منّت می‌‌گذارند یا کارى که موجب آزار و رنجش است انجام می‌دهند، درحقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین می‌‌برند.

انفاق در سوره هل اتی

۱٫ خیربودن؛ بدون محدودیت زمان و مکان: ﴿یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ﴾.
enlightened    امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) از طعامی که در اختیار داشتند، انفاق کردند. انسان برای انجام کار خیر نباید حتماً پول‌‌دار باشد یا چیز فوق‌العاده‌‌ای برای انفاق داشته باشد، بلکه می‌‌تواند با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارد به انجام کار خیر مبادرت ورزد.

۲٫ دوست‌داشتن مالی که انفاق می‌کند: ﴿وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ﴾.
enlightened    امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) طعامی را که دوست داشتند به فقیر و اسیر دادند. ملاک، دوست‌داشتن مالی است که می‌تواند انفاق کرد، نه زیادی یا کمی مال.

۳٫ رضای خداوند، بدون انتظار تقدیر و تشکر از دیگران: ﴿لِوَجْهِ اللَّهِ﴾.
enlightened    امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) طعام را فقط و فقط برای رضای خدا به یتیم دادند. امروزه انسان‌‌هایی کار خیر انجام می‌‌دهند، انتظار دارند از آن‌‌ها به‌نحو احسن تقدیر و تشکر شود و هر جا حاضر می‌‌شوند، احترام شوند.

۴٫ انفاق نه برای دلسوزی، بلکه برای رضای خدا: ﴿لِوَجْهِ اللَّهِ﴾.
enlightened    طعامی را که امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به یتیم دادند، صرفاً برای رضای خدا بود، نه از سر دلسوزی یا جلب توجه. امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) بر این نکته تأکید دارند که طعام را فقط برای رضای خدا می‌‌دهند. گاه کمک به افراد نیازمند صرفاً برای رفع نگرانی و دلسوزی و آسودگی است؛ درحالی‌که هدف انفاق‌‌کننده از انفاق باید صرفاً رضایت خدا باشد.

۵٫ انفاق، بدون هیچ انتظاری: ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاء وَلَا شُکُورًا﴾.
enlightened    در این‌جا ضمیر «کُمْ» به طعام بازمی‌‌گردد. امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند ما این طعام را برای رضای خدا به شما می‌‌دهیم و از شما هیچ‌‌گونه تشکر و جزایی نمی‌‌خواهیم. آن‌ها منتظر نبودند که از آنان  تشکر و تقدیر شود، بلکه معتقد بودند برای خدا این کار را انجام می‌دهند. خیلی وقت‌ها کار خیر را می‌‌کنیم ولی منتظریم که  فرد حمایت شده از ما تشکر کند؛ درحالی‌که اگر برای خدا انجام داده باشیم نباید منتظر هیچ‌‌گونه تشکری از آنان باشیم.

۶٫ انفاق خالصانه؛ تبلیغ الهی: ﴿انَّمَا﴾.
enlightened    حضرت علی(ع) ادعایی برای طعام دادن به مسکین نداشت، بلکه فقط برای رضای خدا این‌‌کار را انجام داد و خداوند عمل ایشان را تبلیغ کردکه  تبلیغی دائمی و همیشگی است. اگر انسان خالصانه برای خدا کار کند، خداوند کارش را تبلیغ می‌‌کند و او را در بین همگان عزیز می‌گرداند. شهدای کربلا هفتاد و دو تن بودند که صرفاً برای رضای خدا و اعتلای کلمه توحید و احیای دین اسلام به شهادت رسیدند و خداوند آنان  را تبلیغ کرد و تمامی اتفاقات رخ‌داده را بدون هیچ کم‌وکاستی به گوش همگان رساند.

فواید انفاق

  • مانع هلاکت اجتماع است: بقره، آیه ۱۹۵٫
  • سبب زیادی مال می‌‌شود: بقره، آیه ۲۶۱٫
  • سبب جایگزینی مال می‌‌شود: سبا، آیه ۳۹٫
  • روح فداکاری در انسان ایجاد می‌‌کند: بقره، آیه ۲۷۲٫
  • باعث آمرزش گناهان و فزونی مال است: بقره، آیه ۲۶۸٫
  • خداوند به انفاق انسان‌‌ها آگاه است: آل‌عمران، آیه ۹۲٫
  • آنچه در راه خداوند انفاق شده، پس داده می‌‌شود: انفال، آیه ۶۰٫
  • باعث تقرّب به خداوند است: توبه، آیه ۹۹٫
  • انفاق نزد پروردگار ثبت می‌‌شود: توبه، آیه ۱۲۱٫
  • نفس را تزکیه می‌‌کند: توبه، آیه ۱۰۳٫

ب) انفاق در احادیث

کمک‌‌های مردمی در فرهنگ اسلام، اهمیتی والا دارد. نه تنها کمک به نیازمندان، بلکه هرگونه کمک به کارهای خیر و فعالیت‌‌های مثبت اجتماعی، اعم از ساختن مدرسه، درمانگاه، جاده، مراکز فرهنگی، مساجد و مانند آن‌ها، در مفهوم انفاق فی سبیل‌الله مندرج است. انفاق از بهترین اعمال محسوب می‌‌شود و سرچشمه انواع برکات و آثار معنوی و مادی در دنیا و آخرت است.کافی است به روایات زیر که نمونه‌‌ای از بسیار است توجه کنیم.
بزرگترین نعمت:
امام علی(ع): «به‌راستى که هزینه کردن این مال در راه اطاعت خدا، بزرگ‌ترین نعمت است و خرج کردن آن در راه معاصى او، بزرگ‌ترین محنت (رنج)» (غررالحکم و دررالکلم، شرح جمال‌الدین خوانساری، ج ۲، ص ۴۸۹، ح ۳۳۹۲). 
خوشبخت ترین مردم: امام على(ع): «خوشا کسى که زیادى مال خویش را انفاق کند و جلوى زیاده‌‌خواهی خود را بگیرد» (بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۱۷، ح ۹). حضرت علی(ع) در روایت دیگری می‌‌فرماید: «خوشا آنکه خود را متواضع انگاشت و درآمدى (عملى) پاک و نهادى سالم و شایسته و اخلاقى نیکو یافت و زیادى مال و ثروتش را انفاق کرد و زبانش را از زیاده‌‌گویى نگه داشت» (نهج‌البلاغه، حکمت ۱۲۳).

ثواب انفاق:
پیامبر خدا(ص): «هر که یک درهم در راه خدا بدهد، خداوند برای او هفتصد ثواب می‌نویسد» (شیخ طوسی، الأمالی، ص ۱۸۳ ، ح ۳۰۶).
اثر انفاق در قیامت:
پیامبر خدا(ص): «سرزمین قیامت سراسر (گرما) آتش است، مگر سایه مؤمن؛ زیرا صدقهاش بر او سایه مى‌‌افکند» (الکافی، ج ۴، ص ۳، ح ۶).
ملعون ترین فرد:
امام صادق(ع): «ملعون است، ملعون، کسى که خداوند مالى به او ببخشد و او از آن مال صدقه‌اى ندهد» (بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۳۳، ح ۶۷).

بخش سوم: «جایگاه خیر» در نهج البلاغه

خیرات در نهج البلاغه

اگر انسان‏ها را به مسافرانى تشبیه کنیم که از محیطی کوچک و آلوده به‌سوى جهانى بزرگ و مملوّ از پاکى‏ها و نیکى‏ها در حرکتند، چیزى به گزاف نگفته‏ایم. مسافرت واقعى، همین سفر است؛ سفری که انسان از جهان پست و کوچک دنیا به‌سوى جهان والا و بى‏نهایت آخرت کوچ مى‏کند. تمام امورى که در یک سفر معمولى دنیا از مکانى به مکان دیگر لازم است، در این سفر نیز وجود دارد: زاد و توشه و مرکب، مبدأ و مقصد، دلیل راه، موانع و خطرات و احیاناً راهزنان راه. درباره زاد و توشه، قرآن مجید با صراحت تمام آن را تقوا و پرهیزکارى، یعنى پرهیز از گناهان و اطاعت فرمان خدا و گرایش به تمام نیکی‌‌ها و پاکی‌‌ها معرفى مى‏کند. در نهج‌‌البلاغه نیز بارها درباره «خیر» سخن گفته شده است.

درخواست از خداوند برای انجام کار خیر

امیرالمؤمنین(ع) در قسمتی از نهج‌‌البلاغه می‌‌فرماید: «اى مردم، هر کس از خدا خیرخواهى طلبد، توفیق یابد و آن‌کس که سخنان خدا را راهنماى خود قرار دهد به راست‏ترین راه، هدایت خواهد شد.» گاه فکر می‌‌کنیم انجام کار خیر از طریق خودمان است؛ درصورتی‌که بر اساس فرموده امام علی(ع) ما فقط وسیله‌‌ایم و پیوسته باید از پروردگار خود خواستار آن باشیم تا بیشترین خیر را از تفضّلات الهی به‌سوی ما جاری سازد.

انجام خیر بهترین عمل

حضرت علی(ع) در ارزیابی دنیا و آخرت چنین می‌‌فرماید: «و چیزى نیکوتر از خیر و نیکى وجود ندارد، جز پاداش آن. همه‌چیزِ دنیا، شنیدن آن بزرگ‌تر از دیدن آن است، و هر چیز از آخرت، دیدن آن بزرگ‌تر از شنیدن آن است. پس کفایت مى‏ کند شما را شنیدن از دیدن، و خبر دادن از پنهانى‏‌‌هاى آخرت. آگاه باشید، هر گاه از دنیاى شما کاهش یابد و به آخرت افزوده گردد، بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنیاى شما افزوده شود. چه بسا کاهش‌یافته‌‌هایى که سودآور است، و افزایش‌داشته‏ هایى که زیان‌‌آور است. همانا به آنچه فرمان داده شدید، گسترده ‏تر از چیزى است که شما را از آن بازداشتند، و آنچه بر شما حلال است، بیش از چیزى است که بر شما حرام کرده‌‌‏اند. پس آنچه را اندک است براى آنچه که بسیار است، ترک کنید، و آنچه را بر شما تنگ گرفته‏ اند، به‌خاطر آنچه شما را در گشایش قرار دادند، انجام ندهید. خداوند روزى شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرموده، پس نباید روزىِ تضمین‌شده را بر آنچه واجب شده مقدّم دارید؛ با این‌که به خدا سوگند، آنچنان نادانى و شک و یقین به‌هم آمیخته است که گویا روزىِ تضمین‌شده بر شما واجب است، و آنچه را که واجب کرده ‏اند، برداشتند» (نهج‌‌البلاغه، خطبه ۱۱۴). مطابق فرمایش امام علی(ع)، گاه اضافه‌شدن مال، نه تنها به سود ما نیست، بلکه به ضرر ما نیز تمام می‌‌شود. گاهی فکر می‌‌کنیم اگر این مقدار پول را جمع کنیم می‌‌توانیم چیز بهتری به‌دست آوریم؛ درحالی‌که اگر پولی را که در اختیار داریم به یک نیازمند داده و خود کمی صرفه‌جویی کنیم، طبق فرموده حضرت علی(ع)، برای ما بهتر است و علاوه بر آن در زندگی، کمک‌‌های بسیاری را از محلی که خود نمی‌‌دانیم، دریافت می‌‌کنیم. به‌طور اختصار، نکته‌‌های اقتباسی از سخنان امام علی(ع) درباره خیر  در خطبه ۱۱۴ چنین است:

  • بهترین نیکویی در این جهان، خیر و نیکی‌کردن به مردم است.
  • پس از انجام خیر و نیکی، بهترین عملی که فرد خیّر صاحب می‌‌شود، پاداش آن است.
  • نهی از فکرکردن به کاهش مال یا دارایی درصورت انفاق.
  • فرستادن عمل خیر برای آخرت و سودآور بودن آن برای انسان.
  • پاداش الهی در آخرت.
  • تضمین روزی الهی.

پایداری نام نیک توسط پروردگار

امام علی(ع) در خطبه ۲۲ می‌‌فرمایند: «کارهاى نیک به‌جاى آورید، ولى نه به قصد خودنمایى که مردم ببینند یا از دیگرى بشنوند؛ زیرا هرکس عملى را نه براى خدا انجام دهد، خدا سزاى عملش را به کسى حوالت کند که به‌خاطر او عمل کرده است… نام نیکى که خدا براى آدمى در میان مردم مى‏گذارد، از مالى که دیگران براى او به میراث مى‏گذارند بهتر است» همچنین امام علی(ع) می‌‌فرمایند: «بدانید نام نیکویى که خداوند به کسى در بین مردم عنایت مى‏فرماید، بهتر است از ثروتى که به ارث مى‏گذارد براى کسانى که قدردان او نباشند» (نهج‌‌البلاغه، خطبه ۱۱۹).

انواع نیکی از دیدگاه امام علی علیه السلام

از دیدگاه امام علی(ع)، دو نیکی می‌‌توان تعریف کرد: نیکی که در راه غیر خدا انجام و به کسی که استحقاق ندارد نیکی شود و نیکی که در راه خدا انجام می‌‌شود. امام علی(ع) درباره کار خیر کسانی  که در راه غیر خدا نیکی نمایند می‌‌فرماید: «کسى که در غیر راه حق نیکى کند و به کسى که استحقاق ندارد بخشش نماید، چیزى نصیبش نمى‏شود جز تمجید و ثناخوانى. و این ستودن تا مادامى است که به نادانان مى‏‌‌بخشد. به همین جهت، به او مى‏‌‌گویند چه دست بخشنده‌‌‏اى دارد؛ و این در حالى است که همین آدم از پرداخت حقوق واجب امتناع مى‏ورزد.» به‌عبارت‌دیگر، درصورتی‌که شخصی نیکی خود را در غیر مسیر الهی انجام دهد، فقط نادانان از او تقدیر و تشکر می‌‌کنند و هیچ خیر و نصیبی شامل وی نمی‌‌شود.

صاحب مال و ثروت چه کند

  • باید با اموالش صله رحم کند.
  • مهمانى‏ هاى شایسته و صحیح برپا کند.
  • اسیر و گرفتار را رهایى بخشد.
  • به فقرا و مستمندان عطا کند.
  • قرض مقروضین را ادا نماید.
  • با اموالش حقوق واجبش را بپردازد.
  • با دادن صدقات، حوادث و پیشامدهاى ناگوار را از خود دفع کند.
  • همه این کارها را براى گرفتن پاداش الهى انجام دهد.
  • با انفاق و احسان، رستگارى انسان در این دنیا، رسیدن به شرف و بزرگوارى است و در آخرت وسیله رسیدن به مدارج عالی بهشتی است (نهج‌‌البلاغه، خطبه ۲۳).

ریا و سُمعه، بزرگ‌ترین آفت اعمال عبادى و الهى است. از آنجا که نفوذ ریا و سُمعه در اعمال انسان بسیار باریک و پیچیده است، در آیات و روایات مکرّر درباره آن هشدار داده شده است. در روایات مى‏ خوانیم که در روز قیامت (که اسرار درون آشکار مى ‏گردد) ریاکاران را مخاطب قرار می‌گیرند و به آن‌ها گفته مى‏ شود: «اى کافر، اى فاسق، اى پیمان‌شکن، اى زیانکار، عمل تو باطل شد و اجر تو بر باد رفت و امروز، راه نجاتى‏ براى تو نیست.» ازسوى‌دیگر، ریا و سُمعه، سرچشمه انواع نابسامانى‏ هاى اجتماعى است. مردم ریاکار تنها، به ظاهر عمل می‌پردازند و به باطن عمل و درون آن، اهمیتى نمى‏ دهند. آن‌ها، ظاهرى آراسته و درونى فاسد دارند. سازمان‌هاى اجتماعى آن‌ها تنها، ظاهرى دارد و در آن، از واقعیت و آنچه منبع و خیر و برکت جامعه است، خبرى نیست. افکار و کارهاى آن‌ها، همه، سطحى است و فاقد عمق و ریشه است. هدف آنان، بیشتر، رخ‌نمایاندن است و به‌ویژه به جاهایی که به‌چشم نمى‏ آیند، اهمیتى نمی‌دهند. در دنیاى مادى امروز، کشورهایى که به برنامه ‏ها و طرح‏ هاى صنعتى و کشاورزى و اقتصادى خود اهمیت ریشه‌‌‏اى مى‏‌دهند و به‌اصطلاح مخلصانه براى جامعه خود کار مى‌‌کنند و محصولات آنان از نظر ظاهر و باطن، سالم است، پیشرفت‏ هاى چشمگیر کرده ‏اند؛ درحالى‌که مؤسّسات ریاکار، هیچ‌گونه اعتبارى ندارند (پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه، ج ۲).  

بود اینهم از خطبه ‏هاى على            که از فیض وى هست روشندلى‏
که در آن بسى بر مساکین راه‏            دهد پند آن رهبر دین پناه‏
که بر اغنیا رشک نارند هیچ            بتحقیق در این سراى بسیچ‏
دگر داده دستور بر اغنیا            نکوشند هرگز به کار ریا
دگر فیض دیدار خویشان ز مهر            بیان کرده آن شاه خورشید چهر
پس از حمد پروردگار وَدود            بجان شریف محمد درود
به تحقیق فرمان حق آنچه هست            مقدر فرود آید اى حق پرست‏
همى جانب هر کس از هر گذر            به تعریف چون دانه هاى مطر
به یکباره از آسمان بر زمین            الا اى گرانمایه نیک بین‏
رسد قسمت هر که بر دست وى‏            فراوان و اندک ز الطاف حى‏
هر آن چیز از روى حکمت خدا            بفرموده تعیین رسد هر کجا
در اینجا ز قرآن کتاب کریم‏            به تعریف نیکو گواه آوریم

عباس ایراندوست

احسان الهی به تمامی انسانها

یکی از خطبه‏ هاى امام علی(ع) که به لحاظ بلاغت و بلندی الفاظ و مفاهیم، «غراء» نامیده شده است، درباره احسان و نیکوکاری، نکاتی بدیع را بیان کرده است که به‌اختصار به آن‌ها اشاره می‌کنیم.  امام(ع) در نخستین بخش این خطبه با بیان چهار صفت از صفات جلال حق به شرح زیر او را مى‏ ستاید: ۱‌. خداوند متعال برترین رتبه را دارد: البتّه منظور از «علوّ مرتبه»، برترى در مکان نیست؛ زیرا حق تعالى از جسمانیت منزّه و پاک است؛ ۲‌. خداوند به لحاظ جود و بخشش به همه موجودات نزدیک است؛ ۳‌. هر سود و فضیلتى را خداوند عطا مى‏ کند؛ ۴‌. همه مشکلات و سختی‌ها را تنها او برطرف مى‌کند. امام(ع) سپس به بخشى از نعمت‏ هاى مهم الهى اشاره مى‏ کند؛ نعمت‏ هایى که توجّه به آن‌ها حسّ شکرگزارى انسان را برمى‏ انگیزد و انگیزه ‏اى براى معرفت‌‌اللّه و پرهیزکارى مى‏ شود: «(خداوند) براى شما گوش‌‌هایى قرار داد که آنچه را برایش اهمیت دارد بشنود و حفظ کند و چشم‌‌هایى که تاریکى‏ ها را کنار زند (و حقایق را آن‌‌گونه که هست ببیند) و نیز بدن‌‌هایى قرار دارد که اعضا را دربر گرفته است و در ترکیب‏ بندى و تداوم عمر، هماهنگ با یکدیگرند.» سپس در ادامه مى‏ افزاید: «این نعمت ‏هاى بزرگ الهى همراه است با بدن‏هایى که تمام امکانات را (براى ادامه حیات) دربردارد و دل‏هایى که جوینده انواع روزى‏ها (و مواهب الهى) است (و براى آن دقیقاً برنامه‏ریزى مى‏کند) تا نعمت‏هاى فراگیر الهى و مواهب گوناگون او را به‌دست آورد و از آنچه مانع عافیت و سلامت است، بپرهیزد.» این بخش از کلام امام(ع) تکمیلى است بر آنچه در جمله‏ هاى پیش درباره هماهنگى اعضاى بدن آمده است. ایشان مى ‏فرماید: «نه تنها اعضا با یکدیگر هماهنگ‌‌اند، بلکه روح و فکر نیز در جلب منافع و دفع مفاسد با این مجموعه ‏ها همکارى تنگاتنگ دارند و این همکارى روحانى و جسمانى، در سراسر وجود انسان حاکم است.» ایشان سپس به دو بخش از نعمت ‏هاى بزرگ الهى بر انسان‌ها – افزون بر آنچه گذشت- اشاره کرده، مى ‏فرماید: «خداوند عمرهایى براى شما مقدّر فرموده که مقدار دقیق آن از شما پنهان است و نیز از آثار گذشتگان درس‌‌هاى عبرت برایتان ذخیره کرده (که مایه بیدارى و هوشیارى شماست): از لذّاتى که از دنیا بردند و مواهبى که پیش از گلوگیر شدن مرگ، از آن بهره ‏مند شدند، ولى سرانجام پنجه مرگ گریبان آن‌ها را گرفت و میان آنان و آرزوها جدایى افکند و فرارسیدن اجل، دامنه آرزوها را برچید؛ این در حالى بود که به هنگام سلامت، چیزى براى خود نیندوختند و در آغاز زندگى (براى پایانش) عبرت نگرفتند.» خداوند، به لطف و حکمتش، پایان عمر هر کس را بر او مخفى داشته است؛ چراکه به‌گفته امام صادق(ع)، اگر انسان از مقدار عمر خود آگاه باشد و ببیند عمرش کوتاه است، پیوسته انتظار مرگ مى‏ کشد و همان چند صباح زندگى براى او ناگوار خواهد بود و همانند کسى است که اموالش در شُرف نابودى است و با تمام وجودش فقر و تنگدستى را احساس مى‏ کند… و اگر عمر خود را طولانى ببیند، در غرور و غفلت و لذّات و انواع گناهان غوطه‏ ور مى‏ شود، به این پندار که از همه لذّات کام بگیرد و در پایان عمر توبه کند. بنابراین، هم ساعات و ایّام عمر، نعمت است و هم پوشیده‌‌بودن مقدار آن. اما نعمت دوم، یعنى درس ‏هاى عبرتى که از پیشینیان در صفحات تاریخ یا خاطره بزرگسالان یا در بناها و کاخ ‏ها و قبرهایى که از آن‌ها باقى مانده نیز از مهم‌ترین نعمت‏ هاى پروردگار است؛ زیرا دقّت در این آثار و همچنین در صفحات تاریخ، آنچنان انسان را در جریان تجارب گذشته مى‏ گذارد که گویى عمر جاودان پیدا کرده و از آغاز خلقت با همه اقوام، زیسته و تلخ و شیرین زندگى آنان را چشیده است. در واقع، امام(ع) در تحلیل دلنشین و دلپذیرشان، این حقیقت را بیان مى‏ کند که مسئله مهم در زندگى و سرنوشت انسان، آن است که به زشتى ‏ها و پستى ‏ها آلوده نشود؛ همان زشتى‏ هایى که سبب سرافکندگى و شرمندگى او مى ‏گردد، او را بر سر زبان‏ ها مى ‏اندازد و شخصیتش را در نظر مردم خفیف می‌سازد. بنابراین، هرگاه انسان، پاک باشد و پاک زندگى کند، یکى از دو سرنوشت عالى، در انتظار اوست: عمر را به نیکنامى پایان مى‏ دهد و به‌سوى رحمت الهى وپاداش ‏هاى بى‏ مانند او مى ‏شتابد (پیام امام، شرح تازه و جامعی بر نهج‌البلاغه، ج ۳).

بود اینهم از خطبه‏ هائى که هست            چو خورشید نورانى اى حق پرست‏
که غرا و برجسته وى را لقب‏            بدادند دانشوران عرب‏
گرانمایه جان و شگفت آور است            بیان شهنشاه دین حیدر است‏
سزاوار باشد خدا را سپاس‏            که بیرون بود قدرتش از قیاس‏
بهر چیز در هر کجا چیره است            ز احسان و فضلش خرد خیره است‏
چه در آسمانها و چه در زمین            بهر چیز احسان و فضلش قرین‏
همانا که بخشنده سود اوست‏            جواد است و فیاض هر جود اوست‏
بلا او کند دفع اى نیکبخت            هر اندازه باشد بتعریف سخت‏
همانا بر احسان و انعام او            که دائم دهد فیض از چار سو
کنم حمد او را گزارم سپاس            که شکر است در حق پرستى اساس‏

***************************************
بما نزدیک و با فضل است و احسان            بما او داده سود و برده خسران‏
ز هر ضرّ و ز بلوا او است کاشف‏            چو جان در جسم با هستى مرادف‏
کنم حمدش بر احسان و کرمها            بر آن جود و بر آن لطف و به نعمأ

عباس ایراندوست

نیکی کردن مساوی است با هدایت الهی

حضرت علی(ع) در یکی از خطبه‏‌‌هاى که در آغاز خلافتش بیان فرموده، چنین می‌گوید: «خداى تعالى کتاب هدایت‌کننده (مانند قرآن کریم براى بشر) فرستاد و خوب و بد را در آن بیان فرمود. پس، خوبى را راه برگیرید تا رستگار شوید و از بدى برکنار باشید تا ره به مقصد یابید. مردم، واجبات! واجبات! آن‌ها را به‌جاى آورید تا شما را به بهشت برساند» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۷).

چه مرد خدا در مقام رضا                           نباید ز انصاف گردد جداز کارش
نکوئى عیان میکند                                   بتحقیق حق را بیان میکند
به نیکى کند خلق یزدان عیان ‏                ز رفتار خود آن گرانمایه جان‏
دگر آنکه خود طبق دستور دین‏             بکردار کوشد بصدق و یقین‏
چه آن کسکه در دهر رفتار  وی             ‏موافق نباشد بکردار وى
‏بود بى‏اثر پندش اى دین پناه              ‏چه خود سرزنش کرده او را اله‏
بدانسانکه فرموده خود در کتاب                  ‏بیانى گرانمایه‏تر ز آفتاب‏
نهایت ز هر خیر و نیکى بدهرنکرده                   رها آن گرانمایه بهر
مگر آنکه آهنگ آن کرده است              ‏دل و جان بدان شیوه پرورد است‏
گمان را ز خوبى نکرده رها                        مگر آنکه قصدش بکرده بجا
بود کوشش آنکه در راه خیر                  بهر سو نهد پاى از بهر سیر
که تا منتها مرتبت از نجات‏                         بدست آورد من جمیع الجهات
‏گرفتم که باشد ز راه گمان‏                       چنین است رفتار از آن نکته دان

عباس ایراندوست

کسی که شایستگی می‌‌یابد که خیرخواه باشد و مردم را به خیرخواهی دعوت کند، مسلّماً مشمول هدایت الهی قرار می‌گیرد و خداوند وی را به بهترین راه هدایت می‌‌کند و این مهم‌ترین پاداشی است که خداوند به افراد خیّر می‌‌دهد.

غرور، آفت کار خیر

امام علی(ع) می فرماید: «کسی که عظمت خدا را مى‏شناسد، سزاوار نیست خود را بزرگ جلوه دهد. پس بلندى ارزش کسانى که بزرگى پروردگار را مى‏دانند در این است که برابر او فروتنى کنند، و سلامت آنان که مى‏‌دانند قدرت خدا چه اندازه است در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند» (نهج‌‌البلاغه، خطبه ۱۶۶).

مشخصه های کار خیر در کلام امام علی (ع)

از امام(ع) پرسیدند: «خیر» چیست؟ فرمود: «خوبى آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه آن است که دانش تو فراوان و بردبارى تو بزرگ و گران‌مقدار باشد و در پرستش پروردگار در میان مردم سرافراز باشى. پس اگر کار نیکى انجام دهى، شکر خدا به‌جا آورى و اگر بد کردى، از خدا آمرزش خواهى. در دنیا جز براى دو کس خیر نیست: یکى گناهکارى که با توبه جبران کند و دیگر نیکوکارى که در کارهاى نیکو شتاب ورزد» (نهج‌‌البلاغه، حکمت ۹۵). بنابراین مطابق فرمایش گهربار امام علی(ع) می‌توان نتایج زیر را استنباط کرد:

  • بهترین خیر: دانش، بردباری فراوان و در پرستش خدا سرافراز بودن.
  • تشکر بعد از انجام کار خیر: خداوند این توفیق را داده است که کار خیر را انجام داده‌ای.
  • شتاب ورزیدن در کار خیر: مبادا کار خیر را به تأخیر بیندازی که این کار شیطان است.

بیناترین چشم‌، توجه‌کننده به نیکی

امام علی(ع) می‌فرماید: «آگاه باشید که بیناترین چشم‏ها چشمى است که به کار خیر توجه کند. آگاه باشید که شنواترین گوش‏ها گوشى است که تذکر را بشنود و آن را بپذیرد.» عمیق‌ترین نکاتی که در کار خیر جلب توجه می‌‌کند چنین است:

  • سرعت در انجام کار خیر
  • دقت در این‌که کار خیر کجا سرعت گیرد
  • دقت در برزگداشت شخصِ حمایت‌شونده
  • انجام عمل خیر پیش از مرگ

اصول بخشش و احسان در کلام امیر المومنین (ع)

اصل «بهترین خصلت‌‌ها»: «به‌راستى که عطا و بخشش یا سلام، از نیکوترین خصلت‏ هاست.» اصل «ارزش و اعتبار انسان‌‌ها»: «به‌راستى که قدر سؤال و ارزش آبرو، از قیمت عطا و بخشش بیشتر است. پس آنچه به سائل می‌‌دهید، بسیار کوچک مشمارید؛ زیرا هرگز با قدر سؤال و خفّت و ذلّت آن برابرى نمى‌کند.» اصل «نفی خودپرستی»: «احسانی که به فردى از مردم مى‌کنی، جز این نیست که نفس خود را به آن گرامى داشته‌اى و عِرض و آبروى خود را به‌وسیله آن زینت داده‌‌اى. پس از آنچه نسبت به نفست انجام داده‏اى از غیر خود تشکر طلب منما.» اصل «صلاح و درستی در نیکوکاری»: «نیکوکارى، وضع مردمان (یا شخص نیکوکار) را به صلاح و درستى می‌آورد.» اصل «نیکوکاری مشخصه دوراندیشان»: نیکوکارى، غنیمت شخص دوراندیش است.» اصل «پاداش نیکوکاری و سریعبودن آن»: «پاداش نیکوکارى، زودتر از کارهاى دیگر به انسان مى‏رسد.» اصل «نفی از اسراف»: «اسراف در هر چیز مذموم و نکوهیده است، جز در کارهاى خیر.» اصل «برترین نیکوکاری»: «برترین نیکوکارى‏ها آن است که به نیکان برسد.» اصل «سرشت انسان‌‌ها»: «همانا سرشت مردمان نیکوکار بر انجام کار خیر آفریده شده است و هر زمان بتوانند انجام می‌دهند.» اصل «جامع ترین نیکوکاری»: «نیکوکاری، جامع کارهاى خیر است.» اصل «بهترین نیکی ها»: «بهترین نیکى‏ها آن است که به نیازمند برسد.» اصل «وسیع‌بودن نیکی»: «کسى که نیکى‏اش نزدیک باشد، آوازه‏اش دور باشد (و به جاهاى دور برسد)» (محلاتی، ترجمه غررالحکم و دررالکلم، ج ۱، ص ۱۵۷).  

منابع:

۱٫ سوره انسان، آیات ۸ و ۹٫
۲٫ سوره بقره، آیه۲٫
۳٫ سوره آل عمران، آیه ۹۲٫
۴٫ سوره آل عمران، آیه ۹۲٫
۵٫ سوره اسراء، آیه ۳۹٫
۶٫ سوره آل عمران، آیه ۹۲٫
۷٫ سوره ابراهیم، آیه ۱۱ و سوره فاطر، آیه ۲۹٫
۸٫ سوره بقره، آیه ۲۶۴-۲۶۵٫
۹٫ سوره اسراء، آیه ۲۹٫
۱۰٫ سوره فرقان، آیه ۶۷٫
۱۱٫ سوره بقره، آیه ۲۷۲٫
۱۲٫ سوره بقره، آیه ۱۹۵٫
۱۳٫ سوره بقره، آیه ۲۶۱٫
۱۴٫ سوره سبأ، آیه ۳۹٫
۱۵٫ سوره بقره،آیه ۲۷۲٫
۱۶٫ سوره بقره، آیه ۲۶۸٫
۱۷٫ سوره آل عمران، آیه ۹۲٫
۱۸٫ سوره انفال، آیه ۶۰٫
۱۹٫ سوره توبه، آیه ۹۹٫
۲۰٫ سوره توبه، آیه ۱۲۱٫
۲۱٫ سوره توبه، آیه ۱۰۳٫
۲۲٫ غرر الحکم: ۳۳۹۲٫
۲۳٫ بحارالانوار: ۹۶/۱۱۷/۹٫
۲۴٫ نهج البلاغه: الحکمه ۱۲۳٫
۲۵٫ الکافی: ۴/۳/۶ ، ثواب الاعمال: ۱۶۹/۹٫
۲۶٫ بحارالانوار: ۹۶/۱۳۳/۶۷٫
۲۷٫ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۴٫
۲۸٫ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۹٫
۲۹٫ نهج البلاغه، خطبه ۲۳٫
۳۰٫ پیام امام شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه، ج ۲٫
۳۱٫ پیام امام شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه، ج ۳٫
۳۲٫ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶٫
۳۳٫ نهج البلاغه، حکمت ۹۵٫
۳۴٫ ترجمه غرر الحکم و درر الکلم (محلاتی(، ج ۱، ص ۱۵۷٫

بخش چهارم: مصادیق عینی انفاق و کار خیر از دیدگاه قرآن

احادیث فراوانی برآوردن حاجت مؤمن و رسیدگی به امور نیازمندان بسیارتاکید شده است در اینجا به احادیثی از میزان الحکمه جلد سوم اشاره شده است:

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله

  • هر کس براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، چنان است که همه عمرش را به عبادت خدا سر کرده باشد.
  • هر کس یک نیاز مؤمنى را روا سازد، خداوند نیازهاى فراوان او را روا سازد، که کمترین آنها بهشت است

امام صادق علیه السلام

  • هر کس یک نیاز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عزّ و جلّ در روز رستاخیز صد هزار نیاز او را برآورد که نخستین آنها بهشت است.
  • هرگاه مسلمانى نیاز مسلمانى را برآورد، خداوند تبارک و تعالى او را ندا دهد که : پاداش تو به عهده من، و من به کمتر از بهشت براى تو راضى نمى شوم.

امام کاظم علیه السلام

  • همانا مُهرهاى [تأیید] اعمال شما برآوردن نیازهاى برادرانتان و نیکى کردن به آنان در حدّ توانتان است، اگر چنین نباشد، هیچ عملى از شما پذیرفته نشود.

۱٫ تولید و اشاعه علم

در دین مبین اسلام بر تولید علم تأکید فراوانی شده است؛ تا جایی که بعثت پیامبر اکرم(ص) که سرآغاز تابش نور اسلام بر قلب محمدی است با سفارش به دانش‌اندوزی آغاز شده است:
﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ *خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ* اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ *الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ﴾ (علق، ۱ تا ۵).
خداوند متعال در اوّلین آیه‌‌ای که پس از بعثت بر قلب پیامبر نازل می‌‌کند، نخست انسان را به تفکر در جهان فراتر از ماده و طبیعت و اندیشه درباره خدا فرا می‌‌خواند و سپس او را به اندیشه درباره آفرینش خودش دستور می‌‌دهد. پس از سفارش به دانش‌‌اندوزی نیز به ابزار نشر دانش، یعنی قلم، اشاره می‌‌کند و درحقیقت از او می‌خواهد فرآورده‌های علمی خود را با ابزار قلم نشر دهد و به نسل‌‌های آینده منتقل کند. اسلام انسان را هم به تولید علم و هم نشر آن به دیگران، سفارش کرده است. ماهیت علم: علم در قرآن مجید، نور و روشنایی معرفی شده است: ﴿قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ﴾ (رعد، آیه ۱۶)، ﴿وَمَا یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ *وَلا الظُّلُمَاتُ وَلا النُّورُ *وَلا الظِّلُّ وَلا الْحَرُورُ﴾ (فاطر، آیات ۱۹ تا ۲۱). ضرورت همگانی شدن علم و آگاهی: اسلام بر انتشار علم و دانش و شناخت، تأکید و سفارش فراوان نموده است تا بدین‌ترتیب، علم در میان افراد و اجتماعات پراکنده شود. ارتقای سطح دریافت توده مردم و فهم آنان، به همگانیشدن علم و شناخت آن وابسته است:

  • ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ﴾ (سبأ، آیه ۲۸).
  • ﴿یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ﴾ (مائده، آیه ۱۵).
  • ﴿یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ وَیُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ﴾ (مائده، آیه ۱۶).
  • ﴿رَّسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِّیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا﴾ (طلاق، آیه ۱۱).

وظیفه ما در دنیای امروز که عصر فضای مجازی است و اطلاعات با سرعت نور انتقال می‌‌یابد، ترویج و اشاعه علم، متناسب و فراخور حال جامعه اسلامی است. وظیفه عالمان و تحصیلکردگان علوم این است که از علم خود بهدرستی استفاده کنند وآن را نشر و انتقال دهند و از هجمه‌‌های دشمنان پیشگیری نمایند. برای خدمت به جامعه می‌‌توان از طریق نشر مکتوب (مقاله، کتب، پوستر و…)، مفاهیم مطلوب و مناسبی برای آگاهی عموم مردم و در فضای مجازی از طریق ارائه محتوای متناسب با گروه‌های هدف در سایت‌‌ها، اقدامات مؤثری انجام داد.  

۲٫ ازدواج

ازدواج ازجمله شئون زندگی است. ملاک در ازدواج، زیبایی، مال و ثروت یا شهوت و مقام نیست، بلکه رضای خدا و انجام سنّت پیامبر(ص) است. ازدواجی که بر این مبنا صورت گیرد، در قرآن دارای ویژگی‌‌هایی است، ازجمله:

  • ﴿وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنینَ وَ حَفَدَهً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ﴾ (نحل، آیه ۷۲).
  • ﴿وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‏ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ﴾ (فاطر، آیه ۱۱).
  • ﴿فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ﴾ (شوروی، آیه ۱۱).
  • ﴿عَسى‏ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَکُنَّ أَنْ یُبْدِلَهُ أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِماتٍ مُؤْمِناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً﴾ (تحریم، آیه ۵).
  • ﴿وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْمآءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدیراً﴾ (فرقان، آیه ۵۴).
  • ﴿وَ أَنکِحُواْ الْأَیَامَی مِنکم وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکم وَ إِمَائکُم إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِه وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم﴾ (نور، آیه ۳۲).
  • ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّهً وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأْتِیَ بِآیَهٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ﴾ (رعد، آیه ۳۸).

آرامش: در آیات قرآن تأکید فراوانی بر آرامش شده است. انسانی که آرامش داشته باشد، مسئولیت‌‌ها و وظائفی را که بر عهده دارد به‌خوبی انجام می‌‌دهد. چنین فردی، در انجام مسئولیت‌های فردی و اجتماعی، موفق است. وقتی ازدواج بر پایه آرامش باشد، دغدغه‌‌های امروزی که در راستای خواستههای مادی صورت می‌‌گیرد، فرصت بروز نمی‌یابد. آیات زیر بیانگر توجه به مفهوم آرامش و سکینه درونی برای زندگی معنوی و آسایش مادی است:

  • ﴿وَ مِنْ آیاتِهِ انْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً لِتَسْکُنُوا الَیْها﴾ (روم، آیه ۲۱).
  • ﴿هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ انْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ﴾ (بقره،  آیه ۱۸۷).

ایجاد اُلفت و مهربانی: خداوند در بین همسران، علاقه و مهربانی قرار می‌‌دهد تا همدیگر را دوست بدارند. در سایه همین علاقه و مهربانی‌‌هاست که زندگی مشترک آنان سرشار از آرامش و لطف و صفا می‌‌شود: ﴿وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً﴾ (روم، آیه ۲۱). وظیفه ما ترویج ازدواج آسان است و این‌که به جوانان گوشزد کنیم مطابق نص صریح قرآن، هدف ازدواج، رسیدن به آرامش و امنیت خاطر است، نه رسیدن به مادیات؛ نکته‌ای که متأسفانه در جامعه امروزی فراموش شده است. امروزه برخی از جوانان، آرزوهای دستنیافتنی خود را در ازدواج با جوانی دارای امکانات جست‌وجو می‌کنند و وقتی به چنین آرزویی دست نیابند، در جامعه و محیط پیرامون، مشکلات و نابسامانی‌‌های فرهنگی و بی‌‌بندوباری پدید می‌آورند. هدف، رسیدن به ازدواجی همراه با آرامش است، نه ازدواجی پر از تلاطم‌‌های فکری و روحی. دراین‌راستا برای خدمت به جامعه می‌توان از طریق استقرار ستادهای ازدواج آسان (تهیه جهیزیه، مسکن و اشتغال) برای جوانان، کوششی خداپسندانه داشت.

۳٫ سرپرستی یتیمان

قرآن کریم و پیشوایان معصوم(ع)، امر سرپرستی کودکان یتیم را از بهترین و پسندیده‌‌ترین امور به حساب می‌آورند و مؤمنان را در این راستا راهنمایی و تشویق می‌‌نمایند تا در جامعه، یتیمی آواره نماند و در پناه مؤمنان نیازهای آن‌ها برطرف شود:
﴿… یَسْـَلُونَکَ عَنِ الْیَتَـمَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ﴾ (ماعون، آیات ۱ و ۲). شیوه‌‌های رفتار با یتیمان: در قرآن کریم و روایات اسلامی درباره شیوه رفتار با ایتام و یتیم‌‌نوازی تأکید و سفارش فراوان شده است؛ چنان‌‌که خداوند متعال درباره ازدواج با دختران یتیم سفارش می‌‌کند که با آنان رفتاری عادلانه داشته باشید:«و اگر می‌‌ترسید که (هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشمپوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید» (نساء، آیه ۳).

  • ﴿أَ رَأَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ﴾  (ماعون، آیات ۱ و ۲).
  • ﴿کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْکِینِ﴾ (فجر، آیات ۱۷ و ۱۸).
  • ﴿وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ﴾ (بقره، آیه ۸۳).
  • ﴿لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینَ﴾ (بقره، آیه ۱۷۷).

۴٫ اکرام یتیمان

خداوند متعال در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره فجر به جنبه‌هاى عاطفى و معنوى برخورد با یتیمان پرداخته، چنین می‌فرماید: ﴿کَلاَّ بَل لاَّ تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ * وَلاَ تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ﴾. یتیمى که پدر خود را از دست داده و از مهر او محروم گشته و در غم فقدان مادرش اشک ریخته و از نعمت محبّت او بى‌‌بهره شده، نیازمند مهر و محبّت و عاطفه است؛ لذا خداوند به مسلمانان دستور مى‌‌دهد که یتیم را اکرام کنند و کمبود عواطف وى را جبران نمایند. برای کمک به ایتام، در بُعد فردی باید دو موضوع را در نظر گرفت: کمک به‌موقع و نگذاشتن منّت. بسیاری از مواقع، فرد یتیم نیازمند کمک مالی نیست، بلکه کمک‌‌های معنوی برایش اهمیت بیشتری دارد. ازاین‌رو، مهم‌ترین نکته، درنظرگرفتن شخصیت یتیم و احترام به اوست. در بُعد خدمات اجتماعی، باید برای رسیدگی به وضعیت ایتام و ارائه کمک‌‌های‌های مالی و معنوی به آنان، مراکزی تخصصی تأسیس کرد که آنان را زیر پوشش قرار دهد.

۵٫ قرض الحسنه

خداوند در قرآن کریم، قرض‌الحسنه را از مصادیق برجسته کار خیر شمرده است؛ از آن‌جمله می‌‌توان به سوره بقره، آیه ۲۴۵ و سوره تغابن، آیه ۱۷ اشاره کردکه  قرض‌الحسنه را از اعمال نیکو و معرّف انسان‌‌های مؤمن دانسته است؛ انسان‌هایی که با ایمان سرشار وارد معامله با خدای خویش شده‌‌اند. در صفحات زرین کتاب الهی هر کجا که از قرض‌الحسنه سخن به عمل آمده است، به انفاق و پرداخت صدقه در راه خدا نیز سفارش و تأکید شده است. ازاین‌رو، می‌‌توان به این قاعده کلی دست یافت که کار فی سبیل‌الله مصادیق فراوان و متعددی دارد که یکی از جلوه‌‌های زیبای آن، قرض‌الحسنه است.

پاداش قرض الحسنه

  • ﴿وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ بَنی‏ إِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقیباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاهَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاهَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی‏ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ﴾ (بقره، آیه ۲۴۵).
  • ﴿إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ﴾ (تغابن، آیه ۱۷).
  • ﴿مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ﴾ (حدید، آیه ۱۱).
  • ﴿إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ﴾ (حدید، آیه ۱۸).

و ظیفه ما در قبال موضوع الهی قرض‌‌الحسنه این است که با تأسیس قرض‌‌الحسنه، فرآیند آن را آسان‌‌تر کنیم تا افراد بتوانند به‌راحتی از کمک‌‌ها و تسهیلات شرعی و عرفی آن مطابق دستورهای خداوند منّان استفاده کنند و بدین‌ترتیب، به بالندگی و افزایش امید در جامعه اسلامی مدد رسانیم. 

پی نوشت ها:
۱٫ سوره علق، آیات ۱-۵٫                                                                                       
2. سوره رعد، آیه ۱۶٫
۳٫ سوره فاطر، آیات ۱۹-۲۱٫
۴٫ سوره سبا، آیه ۲۸٫
۵٫ سوره مائده، آیه ۱۵٫
۶٫ سوره مائده، آیه۱۶٫
۷٫ سوره طلاق، آیه ۱۱٫
۸٫نحل،۷۲
۹٫فاطر،۱۱
۱۰٫شوروی۱۱
۱۱٫تحریم،۵٫
۱۲٫فرقان؛۵۴
۱۳٫نور،۳۲
۱۴٫رعد،۳۸٫
۱۵٫ سوره روم، آیه۲۱٫
۱۶٫ سوره بقره، آیه ۱۸۷٫
۱۷٫ سوره روم، آیه ۲۱٫
۱۸٫ سوره ماعون، آیه ۱ و ۲٫
۱۹٫ سوره نساء، آیه ۳٫
۲۰٫ سوره ماعون، آیه ۱ و۲٫
۲۱٫ سوره فجر، آیه ۱۷ و ۱۸٫
۲۲٫ سوره بقره، آیه ۸۳٫
۲۳٫ سوره بقره، آیه ۱۷۷٫
۲۴٫ سوره بقره، آیه ۲۴۵٫
۲۵٫ سوره تغابن، آیه ۱۷٫
۲۶٫ سوره حدید، آیه ۱۱٫
۲۷٫ سوره حدید، آیه ۱۸٫

بخش پنجم: مصادیق عینی انفاق و کار خیر از دیدگاه روایات

احادیث فراوانی در برآوردن حاجت مؤمن و رسیدگی به امور نیازمندان نقل شده است. در اینجا احادیثی از جلد سوم کتاب میزان الحکمه نقل می‌کنیم: پیامبر خدا(ص): «هر کس براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، چنان است که همه عمرش را به عبادت خدا سر کرده باشد.» «هر کس یک نیاز مؤمن را روا سازد، خداوند نیازهاى فراوان او را روا سازد که کمترین آن‌ها بهشت است.» امام صادق(ع): «هر کس یک نیاز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عزّوجلّ در روز رستاخیز صد هزار نیاز او را برآورد که نخستین آن‌ها بهشت است.» «هرگاه مسلمانى نیاز مسلمانى را برآورد، خداوند تبارک و تعالى او را ندا دهد که پاداش تو به عهده من، و من به کمتر از بهشت براى تو راضى نمى‌‌شوم.» امام موسی کاظم(ع): «همانا مُهرهاى [تأیید] اعمال شما برآوردن نیازهاى برادرانتان و نیکىکردن به آنان در حدّ توانتان است؛ اگر چنین نباشد، هیچ عملى از شما پذیرفته نشود.»

۱٫ توسعۀ علم در دنیای مجازی

ارزش علم و توجه به علم آموزی تا آن‌جاست که رسول خدا(ص) آموختن مقداری از قرآن را مهریه زن قرار می‌‌دهد و حافظین قرآن را در میدان جنگ به‌‌عنوان فرمانده انتخاب می‌‌کند. پیامبر(ص): «چهار چیز برای هر صاحب خرد و عقلی از امت من واجب است. گفتند ای پیامبر خدا، آن چهار چیز چیست؟ فرمود: به علم و دانش گوش فرادادن، آن را به یاد سپردن، در میان مردم نشردادن و خود به کاربستن» (تحف العقول، ص ۶۴).

عناصرحقایق ایمان

پیامبر(ص): «ای علی، سه چیز از حقایق ایمان است: بخشندگی در عین تنگدستی، داد مردمان را از خود دادن،آموختن علم به جوینده علم» (ابن فهد حلی، عده الداعی و نجاح الساعی، ص ۶۳).

پاداش علم آموزی

در دین مبین اسلام به علم آموزی اهمیت بسیار داده شده است؛ ازجمله می‌‌توان به روایت امام باقر(ع) اشاره کرد که حضرتش پاداش فراگیری دانش را این می‌‌داند که انسان آن را در میان دیگران رواج دهد و باعث ترویج علم صحیح در جامعه شود.

امام  باقر(ع) می‌‌فرماید: «آن کس که از شما دانش بیاموزد پاداش دارد؛ همچون کسی که به او می‌‌آموزد؛ و البته آموزگار را بر او برتری است. دانش را از دارندگان دانش فراگیرید و همانگونه که دانشمندان به شما آموختهاند، شما نیز به برادران خود بیاموزید» (محمدبن الحسن ابن فروخ الصفار، بصائر الدرجات، ص ۴).

هدف از انتشار علم: رضای الهی

امام صادق(ع) می‌‌فرماید: «هر کس براى خدا دانش بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمان‌‌ها به بزرگى یاد شود و گویند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل کرد و براى خدا آموزش داد» (الذریعه (شرح اصول کافی)، ج ۱، ص ۵۶).

ضرورت انتشار مکتوب علم

در روایات به نشر کتاب و ترویج علم به‌صورت مکتوب بسیار اشاره و عاملی مهم برای انتشار علم شمرده شده است.
امام صادق(ع): «علم خویش را بنویس و میان برادرانت منتشر کن و هنگامی که مرگت فرارسید کتاب‌‌هایت را به ارث برای فرزندانت باقی بگذار؛ زیر زمانی پرآشوب خواهد آمد که مردم به چیز دیگری جز کتاب نتوانند اُنس یابند» (حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۶).

ضرورت پند دهی دانشمندان

امام جواد(ع) می‌فرماید: «دانشمندان، چون از پنددادن خودداری کنند، خیانت ورزیده‌‌اند؛ اگر گمراهی را ببینند و او را راهنمایی نکنند، یا مردهدلی را ببینند و او را زنده نسازند، بد کرده‌‌اند؛ زیرا خدای متعال در قرآن از ایشان پیمان گرفته است که به نیکی و به آنچه بدان فرمان رفته است فرمان دهند و از آنچه از آن ممنوع شدهاند دیگران را بازدارند، و این‌که در نیکی و پرهیزکاری مددکار یکدیگر باشند و در گناه و دشمنی مددکار نباشند» (کلینی، کافی، ج ۸، ص ۵۴).

۲٫ ازدواج

تشکیل خانواده برای تربیت روحی انسان، ضروری است. انسان با تحمل مشکلات موجود در زندگی مشترک، تکامل می‌‌یابد. همسر، از نعمت‌‌های خداست و در چند جای قرآن به این نعمت تذکر داده شده است. در کافی روایت شده است که پس از ایمان، هیچ نعمتی از همسری که ایمان شخص را نگه دارد، بالاتر نیست. چنین همسری از آیات خدا و اسباب آرامش و اُنس مرد است. امام صادق(ع) در این‌باره می‌‌فرماید: «هر زن و مرد مؤمنی که با یکدیگر ازدواج کنند، فرشته‌‌ای از آسمان، عقد آنان را به این‌صورت اعلام کند: هان ای فرشتگان، خداوند فلان بانو را با فلان مرد تزویج کرد» (وسائل‌الشیعه، ابواب المقدمات، ب ۱، خ  12).

همسر شایسته

رسول ‏خدا(ص) می فرماید: «بهترین متاع دنیا، زن شایسته است» (کنزالعمّال، ج ۱۶، ص ۲۷۸، حدیث ۴۴۴۵۱). 

بهترین سود مؤمن

امام باقر(ع) می‌‌فرماید: «‏بنده مؤمن سودى بهتر از همسر شایسته به چنگ نیاورده است؛ همسرى که شوهرش با دیدن او خوشحال شود و هرگاه از وى دور شود، در غیابش نگهبان خود و اموال او باشد» (بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۱۷).

میانجیگری در ازدواج

پیامبر(ص) می‌فرماید: «هر کس در تزویج زن و مرد مؤمن بکوشد تا خدا آنان را با یکدیگر جمع کند، به هر گامی که بردارد یا کلمه‌ای که در این راه بگوید، ثواب یکسال عبادت دارد» (وسائل‌الشیعه، ابواب المقدمات النکاح، ب ۱، خ ۱۵). امام صادق(ع) به نجاشی نوشت: «هر کس به برادر مؤمن خود زنی دهد که مونس تنهایی و یاور زندگی و مایه آسایش وی باشد، خداوند حوری بهشتی نصیب او فرماید و او را با کسانی که دوست دارد (اهل‌البیت پاک پیغمبر و برادران مؤمنش) مأنوس گرداند و آنان را نیز با وی اُنس دهد.» امام صادق(ع) در حدیثی دیگر می‌‌فرماید: «چهار کس در قیامت مورد نظر پروردگارند: ۱٫ آن‌که چون طرف پشیمان شود، معامله را برگرداند؛ ۲‌. کسی که غم از دلی برگیرد؛ ۳‌. کسی که بنده‌‌ای را آزاد کند؛ ۴٫ کسی که مرد عزبی را زن دهد» (آیت‌الله مشکینی، ازدواج در اسلام، ص ۲۱ تا ۲۴).

۳٫ ایتام

روایاتی که از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در این‌‌باره رسیده، فراوان است. در این احادیث، ضمن توصیه درباره یتیمان، آثار نیک و اجر و پاداش عظیمی نوید داده شده است که به ذکر چند نمونه از آن‌ها اکتفا می‌‌‌کنیم:

ورود به بهشت

رسول گرامی(ص) فرمود: «کسی که یتیمی را سرپرستی کند و عهده دار نفقه و مخارج او گردد، من و او در بهشت کنار یکدیگر هستیم. سپس انگشت سبّابه و انگشت وسطی را کنار هم گذاشت و فرمود: مانند این دو که کنار یکدیگر هستند» (قرب الاسناد، ص ۴۵). امام صادق(ع) فرمود: «کسی که بخواهد مشمول رحمت خداوند و وارد بهشت شود… باید نسبت به یتیمان دلسوز و مهربان باشد» (صدوق، امالی، ص ۳۱۸، مجلس ۶۱، حدیث ۱۵).

برآورده شدن حاجت ها

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «آیا دوست داری دلت نرم و آرزویت برآورده شود؟ (آنگاه فرمود:) بر یتیم ترحّم کن و دست محبّت بر سر او بکش و از غذای خود به او بخوران تا قلبت نرم و حاجتت روا گردد» (کنزالعمّال، ج ۳، ص ۱۶۹، حدیث ۶۰۰۲).

ترفیع درجات و محو سیئات

در حدیثی از رسول اکرم(ص) می‌‌خوانیم: «سوگند به کسی که جانم در قبضه قدرت اوست، هر مسلمانی که سرپرستی یتیمی را به عهده بگیرد و به‌‌خوبی از عهده ولایت و سرپرستی آن یتیم برآید و دست محبّت بر سر او بکشد، به عدد هر مویی که از زیر دستش می‌‌گذرد، خداوند متعال یکدرجه مقام او را بالا می‌‌برد و یک ثواب در نامه عمل وی می‌‌نویسد و یک گناه از او کم می‌‌کند» (کنزالعمّال، ص ۱۷۵، حدیث ۶۰۳۰).

امیرمؤمنان(ع) فرمود: «مرد یا زن باایمانی که از روی مهربانی، دست خود را روی سر یتیمی بکشد، خدای متعال به عدد هر مویی که دست خود را روی آن می‌‌گذارد، یک ثواب برای او می‌‌نویسد» (ثواب الاعمال، ص ۲۳۷).

۴٫ قرض الحسنه

قرض‌‌الحسنه، آزمون الهی است؛ همان‌طور که نماز، زکات و جهاد آزمون‌‌های الهی هستند. در این عرصه است که درجه خلوص، مروّت و انسانیت افراد مشخص می‌‌شود. قرض‌‌الحسنه همانند انفاق، نشانه مهرورزی، همدلی و بیداری وجدان اجتماعی است و از ارکان مهم زندگی سعادتمندانه جامعه به‌شمار می‌‌رود. قرض‌الحسنه، همواره مورد توجه خاص ائمه معصومین(ع) بوده است. در این‌جا به برخی از روایات در این‌باره اشاره می‌‌کنیم:

برترى پاداش قرض بر صدقه‏

پیامبر(ص) میفرماید: «صدقه دادن ده پاداش دارد و وام دادن هیجده پاداش و پیوند با برادران دینى بیست پاداش و صله رحم بیست و چهار پاداش» (بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۱۱). 

 حمکت قرض دادن‏

 امام صادق(ع) می‌‌فرماید: «بر در بهشت نوشته است به عوض وام و قرض، هیجده پاداش و به عوض صدقه، ده پاداش داده مى‌‌شود؛ زیرا وام تنها به دست شخص محتاج مى‌‌رسد، ولى چه بسا که صدقه به نیازمند نرسد» (بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص  138). 

قرض ندادن و محرومیت از بهشت‏

پیامبر(ص) می فرماید: «کسى که برادر مسلمانش به او در گرفتن وام نیازمند باشد و بتواند به او وام بدهد و این کار را نکند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏‌‌کند» (بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص  138).

پی نوشتها:
۱٫ تحف العقول، ص ۶۴
۲٫ عده الداعی و نجاح الساعی. ابن فهد حلی، ص ۶۳٫
۳٫ بصایر الدرجات، محمدبن الحسن ابن فروخ الصفار، ص ۴٫
۴٫ الذریعه الی حافظ الشریعه (شرح اصول کافی، ج ۱، ص ۵۶٫
۵٫ وسایل الشیعه، حر عاملی، ج ۱۸، ص ۵۶٫
۶٫ کافی، شیخ کلینی، ج ۸، ص ۵۴٫
۷٫ ابواب المقدمات، ب۱، خ ۱۲٫
۸٫ کنز العمّال، حدیث ۴۴۴۵۱
۹٫ بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۱۷٫
۱۰٫ ابواب المقدمات النکاح، ب ۱، خ ۱۵٫
۱۱٫  ازدواج در اسلام، حضرت آیت الله مشکینی، مرداد ماه ۱۳۶۶، دفتر نشر الهادی، ص ۲۱-۲۴٫
۱۲٫ قرب الاسناد، ص ۴۵٫
۱۳٫ امالی صدوق، ص ۳۱۸، مجلس ۶۱، حدیث ۱۵٫
۱۴٫ کنز العمّال، ج ۳ ص ۱۶۹، حدیث ۶۰۰۲٫
۱۵٫ کنز العمّال، ص ۱۷۵، حدیث ۶۰۳۰٫
۱۶٫ ثواب الاعمال، ص ۲۳۷٫
۱۷٫ بحارالانوار،۳۱۱/۷۴٫
۱۸٫ بحارالانوار: ۱۳۸/۱۰۰٫

بخش ششم: مصادیق عینی کار خیر در اشعار

الف-علم در اشعار

اشعار امام علی (علیه السلام)

دانا که همیشه علم و حکمت ورزد                                 در چشم کشان به آنچه ورزد ارزد
 نادان که حسد از دل او سربرزد                                 پیوسته به کین اهل دانش بلرزد

***************************************
خواهی که شوی خلاصه نوع بشر                                باید که فراموش کنی نام پدر
در فضل و ادب کوش به میدان هنر                              از اهل کمال و معرفت گوی ببر

***************************************

اشعار حافظ:

خموش حافظ و این نکته های چون زر سرخ                               نگاه دار که قلاب شهر صراف است
مطرب از درد محبت عملی می پرداخت                                       که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
جز فلاطون خم نشین تراب                                                                سر حکمت به ما گوید باز
حافظ اگرچه در سخن خازن گنج حکمت است                                از غم روزگار دون، طبع سخن گزار گو
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است                                     کوته کنیم قصه، که عمرت دراز باد
ارباب حاجتیم و زبان سئوال نیست                                           در حضرت کریم تمنا چه حاجت است
حافظ از چشمه ی حکمت به کف آور جامی                                        بو که از لوح دلت نقش به جهالت برود

حافظ، (سوره بقره، آیه ۲۶۹)

***************************************

نصیحت می کنم با لحن نرمش                                         سلاح خواهی بجوی جانم ز دانش
چو خوش گفت پیغمبر نیک گو                                  از گهواره تا گور دانش بجوی
بجو دانش خودت را بی علل  کن                                 خودت دارای علم با عمل کن
دانش انسان را سعادت می خواهد                                  با حقیقت او را عادت می دهد
خودشناسی جان من از دانش است                               دید خاصی من از دانش است
بجوی دانش ز دانش حق شناسی                                   دعای کن به دستجردی عاصی

دیوان اشعار کاروان عشق، میرزا ابوالقاسم دستجردی

بوالعجب سوزیست سوز جهل نارش مشکل است                         آتش جان سوز نادانی شرارش  مشکل است
آدمی گر خوی حیوانی بگیرد ای عجب                                       بدتراز حیوان بباید گفت کارش مشکل است
علتی بدتر ز  نادانی نباشد در جهان                                               در مذاق اهل عرفان سازگارش مشکل است
ناخدای عقل باد کشتی توفیق را                                               بادبان جهل طوفان را کنارش مشکل است
آدمیت را بهاری هست از فصل خرد                                         بیخرد فصلی نمی یابد بهارش مشکل است
دود عجب و آتش خودخواهی و باد غرور                                      تا عجین شد با دم نخوت شرارش مشکل است
گر به دوش کوه افتد ثقل جهل نابکار                                    میزند فریاد واویلا که بارش مشکل است
از محبت رام شد بسیار از وحش و طیور                                     ای عجب آدم که سرکش شد مهارش مشکل است
تربیت نا اهل را گفتند همچون گردگان                                     بر سر گنبد نماند  مانده گارش مشکل است
گرچه عیسی شد فراری از دنایت ها  ولی                                     گر که نادانی ز خود باشد فرارش مشکل است
گر بود نا اهل فرزندی زنی وابسته ای                                        هم فرارش مشکل آید هم قرارش مشکل است
همسر سیمین عذاری شد چو محروم از خرد                             در دنایت همسرسیمین عذارش مشکل است

ثقل جهل (دیوان نسیم، محمد مهدی قهدریجانی)

نادان تو مپندار که داناست برادر                                       در پیش خرد این دو نباشد برابر
دانا نبود هم ره با آدم نادان                                                 کی زنده شود هم زنده با مرده برابر؟
هر چند عمل زینت علم است و لیکن                                   آن را که بود علم عمل هست نکوتر
گفتند اگر جاه به مال است تو مشنو                                    هرگز منما این سخن است بیهده باور
آن کو نیاراست تن خویش به دانش                                      چشم است ورا کو و گوش است وراکر
با ظاهر آراسته اش کار مرا نیست                                آدم نشود گرچه بیارد خود خر
آن جامه دیبا نکند نادان دانا                                        ارزین مرصع چه برد فایده استر
هر چند که عالم بگلیم است بزرگ است                              کوچک بود آن جاهل آراسته در زر
گونا زتو مفروش که مفروش تو دیباست                        کن با خبر آن بی خرد خرد سیکسر
بس بی خردان با زر و زور و تکبر                             مردند و فراموش بگشتند سراسر
اما بنگر کبکبه ی مردم دانا                                        افراخته  تا گنبد گردنده برون سر
شیبانی از این مردم نادان تو حذر کن                                   تا بیش بری فایده و رنج تو کمتر

تراز،دکتر ابراهیم شیبانی

آنان که محیط فضل و آداب شدند                                  در هر دشتی که لاله زاری بوده است
درجمع کمال شمعواصحاب شدند                                 از سرخی خون شهریازی بوده است

رباعیات خیام

ب: ازدواج

خوشحال کسی که آورد زن به نکاح                                       باشند انیس هم به آیین صلاح
در مزرع او دانه خویش افشاند                               پس خواب کند به کام دل تا به صباح

امام علی علیه السلام

به لطف مهدی نظر بر همسرم کن                         عنایت های تو بر تاج سرم کن
به مثلش نیست زنی در کل عالم                          تو جنت جای ماه و اخترم کن
خداوندا مسوزانش تو در نار                               بهشت ز احسان تو جای دلبرم کن
برای ما بسی زحمت کشیده                                تو دستش را به دستت داورم کن
به تو دستجردی دارد این تمنا                               عنایت ها به نیکو همسرم کن

میرزا ابوالقاسم دستجردی(کاروان عشق)

ج: انفاق و احسان

ای گشته ز روی مردمی مظهر جود                                هر روز تو را فتح دیگر خواهد بود
شخصی که از او نفع به مردم نرسد                       در مذهب من براو حرام است وجود

امام علی علیه السلام

آتش زهد و ریا خرمن جان خواهد ساخت        حافظ این خرقۀ پشمینه بینداز و برو
غلام همت آن نازیم                             که کار خیر بی روی و ریا کرد
حافظ از زهد ریائی بت پرستی بهتر است        همچو رندان بر زمین زن سبحه صددانه را
چاک خواهم زدن این دلق ریائی چه کنم        روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم
ریا حلال شمارند و جام باده حرام             زهی شریعت و تقوی زهی طریقت و دین
من از پیرمغان دیدم کرامت های مردانه           که این دلق ریائی را به جا می بر نمی گیرد
به منت دگران خومکن که در دو جهان                                رضای ایزد و انعام پادشاهت بس

حافظ (بقره،۲۶۴)

 برو گدای در هر گدا مشو حافظ                       تو این مراد نیایی مگر به شیء الله
فقر ظاهر مبین طرفه اکسیرست                           سینه گنجینه محبت اوست
گدائی در میخانه طرفه اکسیرست                     گر این عمل بکنی خاک زر توانی کرد
خاکیان بی بهره اند از جرعه کاس الکرام                        این تطاول بین که با عشاق مسکین گریده اند

حافظ(انسان،۵)

اگر هوشمندی به معنی گرای                         که معنی بماند نه صورت بجای
کرادانش وجود و تقوی نبود                         بصورت درش هیچ معنی نبود
کسی خسبد آسوده در زیر گل                    که خسبند ازو مردم آسوده دل
غم خویش  در زندگی خور که خویش             بمرده نپرداز از حرض خویش
نخواهی که باشی پراگنده دل                    پراکندگان را ز خاطر مهل
تو با خود ببر توشه خویشتن                        که شفقت نباید زفرزند وزن
پریشان کن امروز گنجینه چیست                      که فردا کلیدش نه دردست تست
تو با خود ببر توشه خویشتن                       شفقت نیاید ز فرزند و زن
کسی گوی دولت ز دنیا ببرد                       که با خود نصیبی بعقبی برد
بغمخوارگی چون سرانگشت من                        نخار کسی اندرجهان پشت من
مکن،بر کف دست نه هر چه هست                        که فردا بد ندان بری پشت دست
بپوشیدن ستر درویش کوش                               که ستر خدایت بود پرده پوش
مگردان غریب از درت بی نصیب                      مبادا که گردی بدرها غریب
بزرگی رساند به محتاج خبر                            که ترسد که محتاج گردد بغیر
بحال دل خستگان در نگر                                که روزی دلی جسته باشی مگر
درون فروماندگان شاد کن                         ز روز فروماندگی یاد کن
نه خواهنده بر در دیگران                             بشکرانه خواهنده از در مران

سعدی

د: ایتام

زینت نه به جامه است ای مرد خدا                 در علم شود رینت مردان پیدا
از مرگ پدر نمی شود طفل یتیم                     آن است یتیم کز خرد ماند جدا

امام علی علیه السلام

پدر مرده را سایه بر سرفگن                        غبارش بیفشان و خارش بکند
ندانی چه بودش فرومانده سخت                  بود تازه بی بیخ هرگز درخت
چو بینی یتیمی سرافگنده پیش                     مده بوسه بر روی فرزند خویش
یتیم ار بگرید که نازش خرد                      وگر خشم گیرد که بارش برد
الا تا نگرید که عرش عظیم                      بلرزد همی چون بگرید یتیم
برحمت بکن آبش از دیده پاک                       بشفقت بیفشانش از چهره خاک
اگر باب را سایه رفت از سرش                       تو در سایه خویشتن پرورش
من آنگه سر تا جور داشتم                            که سر در کنار پدر داشتم
      اگر بر وجودم نشستی مگس                         پریشان شدی خاطر چندکس
کنون دشمنان گر برندم اسیر                   نباشد کس از دوستانم سیر
مرا باشد از درد طفلان خبر                             که در طفلی از سر برفتم پدر
یکی خار پای یتیمی بکند                            بخواب اندرش دید صدرخجند
همیگفت و روضه ها میچمید                          کزان خار بر من چه گلها دمید

سعدی

ه-قرض الحسنه

ای یافته از فیض الهی صد خیر                              باید که رسد فیض تو پیوسته به غیر
از فقر مترس رو به درویشان کن                              که این است طریق اهل معنی در سیر
ای یافته ازفضل خدا هر کامی                    زنهار منه براه باطل گامی
چون هست تو را زفیض حق اکرامی                   باید که به انعام بر آری انعامی

امام علی علیه السلام

ای آنکه ازل مهر تو اندرگل ما شد                         زان ساز سرشت دوستی تو در دل ما شد
ما روز ازل دوست،هواخواه تو بودیم                        برگ و که جدایی چه سبب بود و چرا شد
هر کار عوض دارد و هر گفته جوابی                   برگ و عوض مهر من ای دوست کجا شد
گفتی تو در امروز دهم رخصت دیدار                       آقا چه کنم وعده امروز صبا شد
ارباب وفایی و گدایات تو محتاج سخاییم                        دایی به گدایان تو چون ظلم و جفا شد
ما را ز در خویش مران لوح قضا خوان                          در ساز سرشت دوستی تو در دل ما شد
         من بد کنم و تو هم مکافات دهی                               پس بخشش و آن دست سخا بخش کجا شد
عشاق خودت نما مدد از احسان                          چون روز اول مهر تو اندر گل ما شد
امروز طبیب دل عشاق زمانی مدد کن                    از فیض دوایت دل عشاق دوا شد
دیدی که ز احرام به سعی عرفاتم                       با دیدن تو غنچه لب چو غنچه وا شد
در سعی و صفا و بزم محبوبم                        دیدی که حجاب من رها شد
زان دست که بر سرم نهادی                  حیرت زده زوار خدا شد
کام دل دستجردی مجنون برسان محبوبم                   در ساز سرشت دوستی تو دل ما شد

(دیوان اشعار دستجردی)

منابع:

۱-    قرآن کریم
۲-    نهج البلاغه
۳-    تفسیر نمونه
۴-    تفسیر نور
۵-    اسلام و کمکهای مردمی، فرازمند، انتشارات نسل جوان، قم، ۱۳۸۸٫
۶-    ازدواج اسلامی، شهید آیت الله دستغیب، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بهار ۱۳۸۷٫
۷-    مقدمه ای بر خدمات اجتماعی در اسلام، دکتر محمد زاهدی اصل، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ۱۳۷۱
۸-    اسلام و خدمات اجتماعی، مصطفی زمانی، موسسه مطبوعاتی دارالعلم، ۱۳۴۸٫
۹-    مبانی علم در آموزه های اسلامی و ظرفیت های تولید و نشر علم در ایران، دکتر محمد حسن زاده، دکتر عیسی متقی زاده، پایگاه اسنادی علوم جهان اسلام، ۱۳۹۰٫
۱۰-    یتیم از دیدگاه قرآن و یتیم، سید عز الدین بحرالعلوم نجفی، ۱۳۷۲٫
۱۱-    ازدواج در اسلام، حضرت آیت الله مشیکنی، دفتر نشر الهادی، مردادماه ۱۳۶۶
۱۲-    دیوان اشعار (کاروان عشق)، حاج میرزا ابوالقاسم دستجردی، انتشارات نیکوروش، ۱۳۸۴٫
۱۳-    لسان الغیب و لسانُ الغیب، هوشنگ فتی، انتشارات نوید افشار، ۱۳۸۷
۱۴-    دیوان امیر المؤمنین امام علی علیه السلام، ترجمه مصطفی زمانی، انتشارات پیام اسلام، قم، ۱۳۶۱
۱۵-    دیوان نسیم، محمد مهدی قهدریجانی، اصفهان، سروچمان، ۱۳۸۵٫
۱۶-    گلشن سحر، صدیقه اژه ای، انتشارات پویان مهر، ۱۳۸۶٫
۱۷-    خورشید هدایت، عباس ایراندوست، تهران، ۱۳۴۴٫

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.